per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
7
13
10.22038/jpsr.2016.6905
6905
Original Article
تأثیر کراس-لینکینگ قرنیه بر اسمولاریتی اشک در بیماران کراتوکونوس پیشرونده
Effect of Corneal Cross-Linking on the Tear Osmolarity in Progressive Keratoconus Patients
علی غیبی
aligheibi79@yahoo.com
1
محمد آقازاده امیری
anirtesg@yahoo.com
2
فرشاد عسکری زاده
asgarifarshad@yahoo.com
3
سید مهدی طباطبائی
mehditabataie@gmail.com
4
احمد سلامت راد
a.s.rad1961@gmail.com
5
مسعود خرمی نژاد
op_khorrami@yahoo.com
6
دانشجوی کارشناس ارشد اپتومتری، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
دکترای حرفه ای اپتومتری، هیئت علمی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
دانشجوی دکترای تخصصی اپتومتری، گروه آموزشی اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
کارشناس ارشد آمار، هیئت علمی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
فوق تخصص قرنیه، چشم پزشک، بیمارستان فارابی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
کارشناس ارشد اپتومتری، مرکز تحقیقات چشم، بیمارستان چشم پزشکی فارابی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر کراسلینکینگ قرنیه بر اسمولاریتی اشک در بیماران کراتوکونوس پیشرونده با استفاده از دستگاه TearLab انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه 66 چشم از 66 بیمار (محدوده سنی 15 تا 35 سال شامل 40 مرد و 26 زن)، با کراتوکونوس پیشرونده که کاندید جراحی کراسلینکینگ قرنیه بودند، تحت مطالعه قرار گرفتند. این بیماران، فاقد هرگونه سابقه بیماری چشمی و یا بیماری سیستمیک با تظاهرات چشمی بودند و تا سه هفته قبل از مطالعه، از لنز تماسی استفاده نکرده بودند. همچنین این بیماران بعد از عمل نیز تا 6 ماه از داروهای مؤثر بر اشک چشم یا لنز تماسی (به جز مدت درمان بعد جراحی) استفاده نکردند. میزان اسمولاریتی اشک با استفاده از دستگاه TearLab قبل و 6 ماه بعد از کراسلینکینگ قرنیه اندازهگیری شد و پس از جمعآوری دادهها، اطلاعات بدست آمده از طریق روشهای آماری توصیفی و تحلیلی آنالیز گردید. یافتهها: در مقادیر اسمولاریتی اشک قبل و 6 ماه بعد از کراس لینکینگ قرنیه، اختلاف معنیداری مشاهده نشد و میانگین اسمولاریتی، قبل از عمل جراحی کراسلینکینگ قرنیه15/50±303/82 و بعد از عمل 14/49±306/64 بود که بین میانگین اسمولاریتی اشک قبل و بعد از کراسلینکینگ قرنیه، اختلاف معنیداری بدست نیامد (0/192=p). نتیجهگیری: جراحی کراسلینکینگ قرنیه در بیماران دارای کراتوکونوس پیشرونده، باعث تأثیر قابل توجهی بر اسمولاریتی اشک نمیشود و نمیتوان خشکی چشم را به عنوان یکی از عوارض جانبی کراسلینکینگ قرنیه در نظر گرفت.
Purpose: This study was conducted to assess the effect of corneal cross-linking on tear film osmolarity in patients with progressive keratoconus using the TearLab device. Methods: 66 eyes of 66 patients including 40 men and 26 women with age range of 15 to 35 years old with progressive keratoconus who were candidates for corneal cross-linking surgery, were evaluated in this prospective study. These indicated patients for corneal cross-linking surgery had no history of eye or systemic disease associated with ocular manifestations. They hadn't worn contact lenses since 3 weeks before study and also they hadn't used drugs (effective on tear layer) or contact lenses for 6 months after surgery except their treatment period. Tear osmolarity was measured preoperatively and 6 months after surgery using the TearLab device. After all, data analysis was performed by descriptive and analytical statistical methods. Results: The mean Osmolarity before the corneal cross-linking surgery is 303.82±15.50 mOsm/L and after the surgery is 306.64±14.49 mOsm/L. There is no significant difference in tear film Osmolarity before and after the corneal cross-linking (P=0.192). Conclusion: Corneal cross-linking had no significant impact on tear film osmolarity in progressive keratoconus patients and we can’t consider dry eye as a side effect of corneal cross-linking.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6905_db780dbf704d8b3088bdc2c4102141b6.pdf
اسمولاریتی اشک
کراس لینکینگ قرنیه
کراتوکونوس
Tear osmolarity
Corneal cross-linking
Keratoconus
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
14
24
10.22038/jpsr.2016.6907
6907
Original Article
تاثیر تمرینات مقاومتی با باند الاستیک برتعادل ایستا و درد زنان سالمند دارای آرتروز و واروس زانو
The Effect of Resistance Training on Static Balance and Pain in Elderly Women with Varus Knee and Osteoarthritis by Using Elastic Band
فرزانه عرفانیان ظروفی
farzaneh.erfanian66@gmail.com
1
مهتاب معظمی
moazzami@um.ac.ir
2
محمد رضا محمدی
mohammadi32@yahoo.com
3
کارشناس ارشد آسیب شناسی، دانشگاه بین المللی امام رضا (ع)، خیابان دانشگاه، کوچه اسرا، مشهد، ایران
استادیار فیزیولوژی ورزشی و ریاست دانشکده الزهرا مشهد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیار عضو هیئت علمی گروه آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
هدف: با افزایش جمعیت سالمندان، شیوع ناتواناییهای جسمانی نیز در حال افزایش است که این امر، توجه سیستمهای مراقبتی، بهداشتی و اجتماعی را به خود معطوف کرده است. از جملة مشکلات شایع در دوران سالمندی کاهش تعادل واختلال پوسچر، کاهش عملکرد عصبی عضلانی، توده عضله، قدرت، استقامت، حرکت و بی ثباتی مفصل است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی با باند الاستیک، بر تعادل ایستا و درد سالمندان زن، دارای آرترورز و واروس زانو میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 24 بیمار زن مبتلا به آرتروز و واروس زانو (دامنه سنی50 تا 65 سال) به طور داوطلبانه آمادگی خود را جهت شرکت در پژوهش اعلام کردند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. جهت سنجش تعادل از دستگاه تعادل سنج بایودکس (BIODEX)و میزان درد بیماران از طریق مقیاس دیداری درد (VAS) استفاده گردید. گروه تجربی به مدت 8 هفته تمرینات مقاومتی با باند الاستیک را به مدت 45 دقیقه، سه روز در هفته انجام دادند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تی استیودنت وابسته و مستقل استفاده گردید. یافتهها: نتایج تحقیق بهبود معنی داری در آزمون تعادل ایستا بین دو گروه تجربی و کنترل نشان نداد (0/147=p). اما در تغییرات آزمون درد بهبود معنیداری بین دو گروه کنترل و تجربی مشاهده شد (0/001=p). نتیجهگیری: یک دوره تمرینات مقاومتی با باند الاستیک نتوانست بر تعادل ایستا سالمندان مبتلا به آرتروز و واروس زانو تاثیرگذار باشد اما بر تغییرات درد زانو این گروه از افراد تاثیر قابل توجهی داشت لذا میتوان از تمرینات مقاومتی با باند الاستیک، در بیماران سالمند مبتلا به آرتروز و واروس زانو، به عنوان یک روش به منظور کاهش درد در مفصل زانو استفاده کرد.
Purpose: With increasing the elderly population, physical disability increases as well. In this regard, hygiene, control and social systems devote a lot of attention to such issues. Some prevalent diseases in elderly population include a decrease in balance, postural control disorders, neuromuscular function, muscular mass, power, resistance, movement and joint instability. The purpose of this study is to evaluate the effects of resistance training on static balance and pain in elderly women with osteoarthritis and varus knee by using Elastic band for 8 weeks. Methods: Twenty-four women who have been diagnosed by osteoarthritis and varus knee with average age of (50, 60), took part in this study voluntarily and were divided into 2 groups randomly. In order to evaluate balance, BIODEX balance system was applied and levels of pain were measured by Visual Analogue Scale (VAS). Experimental group performed resistance training for 8 weeks, 3 days in a week by elastic band. For statistical analysis and synthesis, dependent and independent T student tests were applied. Results: Results indicated that no remarkable changes occurred in static balance test between experimental and control groups (p=0.147), however, meaningful changes were observed in pain test between experimental and control groups (p=0.001). Conclusion: Resistance training course with elastic band can influence knee pain, however, it has no effect on static balance. Moreover, resistance training with elastic band can be a useful method for reducing pain in knee joint of elderly women who suffer from osteoarthritis and varus knee.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6907_0f3a9d7e6913d6d966e09c321a37a530.pdf
سالمند
آرتروز
تمرین درمانی
تعادل
درد
Elders
Osteoarthritis
Exercise therapy
Balance
Pain
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
25
33
10.22038/jpsr.2016.6908
6908
Original Article
چالشها و قوتهای اجرای فرایند اعتباربخشی از دیدگاه کارکنان مدیریت اطلاعات سلامت
Challenges and Strengths of Implementing Accreditation Process from Health Information Management Staff Perspective
ساناز سادات محمودیان
mahmoudians2@mums.ac.ir
1
فاطمه صفایی
safaei_fa123@yahoo.com
2
مرضیه معراجی
merajim1@mums.ac.ir
3
خلیل کیمیافر
kimiafarkh@mums.ac.ir
4
نعیمه فارسی نگار
farsinegarn911@mums.ac.ir
5
راحله قاسمی
ghasemir911@mums.ac.ir
6
کارشناس ارشد مدارک پزشکی، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی دکترای آمار، گروه آمار، دانشکده ریاضی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دکترای تخصصی مدیریت اطلاعات سلامت، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دکترای تخصصی مدیریت اطلاعات سلامت، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
کارشناس، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
کارشناس، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
هدف: رویکرد جهانی به کیفیت مراقبت سلامت منجر به تلاش برای مدیریت مؤثرتر منابع و خدمات با در نظر گرفتن افزایش هزینهها، مزایای رقابتی در بازاریابی و ایمنی بیمار شده است. یکی از ابزارهای اصلی کیفیت مراقبت سلامت و بهبود آن اعتباربخشی است. این پژوهش باهدف بررسی فرایند اجرای اعتباربخشی از دیدگاه کارکنان بخش مدیریت اطلاعات سلامت، بهعنوان اصلیترین جایگاه اطلاعاتی و تصمیمگیری در بیمارستانها و یک منبع مهم ارزیابی انجامشده است. روش بررسی: این مطالعه بهصورت مقطعی در کلیه بخش مدیریت اطلاعات بیمارستانهای مشهد با استفاده از پرسشنامهای محقق ساختهای اجرا شد. تحلیل دادهها با آنالیز واریانس یکطرفه برای مقایسه میانگین متغیر اجرای اعتباربخشی در چند گروه انجام گردید. همچنین از آزمون فریدمن بهمنظور مقایسه رتبهها در هر یک از مؤلفههای پرسشنامه استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد مدیریت و هدایت مؤثر، آگاهی از اهداف اجرای اعتباربخشی، پویایی و کارایی بخش، ایجاد انگیزه با ارائه پاداش و مشارکت کارکنان در اعتباربخشی از نقاط قوت اجرای آن است. در مقابل افزایش حجم کار کارکنان و تقسیم وظایف، کمبود آموزش روشهای بهبود کیفیت، اطلاعرسانی ناکافی به کارکنان از میزان پیشرفت، کمبود تخصیص بودجه، نبود انگیزه در کارکنان و فقدان کار گروهی وظایف از چالشهای موجود است. نتیجهگیری: آموزش، توسعه فرهنگ کار گروهی و مدیریت مؤثر به اجرای کاملتر فرایند اعتباربخشی منجر میگردد و ضمن تأثیر مثبت بر عملکرد کارکنان، به رفع چالشهای اجرای اعتباربخشی در بخش مدیریت اطلاعات سلامت کمک میکند.
Purpose: International approach to health care quality lead to effective management of resource and services with consideration of increasing of cost, competition benefits in marketing and patient safety. Accreditation is one of the health care quality tools. This study is an attempt to address the issue of evaluation of accreditation implementation according to opinion of in Health information management staffs. Methods: This cross- sectional study implemented in all Health Information Management departments using a self-administer questionnaire. One-way analysis of variance was used to compare means of accreditation in multiple groups. Besides, Friedman Test used to detect differences in questionnaire items. Results: The data yielded by this study provides strong evidence about effective leadership and management, knowing accreditation targets, dynamic and efficiency of function, motivation staff by award and staff involvements. In contrast, the data showed challenges like increasing work load, insufficient education for quality improvement, notify progress of work, funding allocations, less motivated staff and lack of team work. Conclusion: There is ample support for the education; team work and effective management that help to best implementation of accreditation. These play positive effect on staff functions and help to solve the challenges in health information department.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6908_ae5ae0e87add3829e182adec906de568.pdf
چالشها
قوتها
اعتباربخشی
مدیریت اطلاعات سلامت
Accreditation
Health information management
Challenges
Strength
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
34
41
10.22038/jpsr.2016.6909
6909
Original Article
بررسی مقایسه ای انسجام داستان در کودکان فارسی زبان مبتلا به آسیب ویژهی زبانی و کودکان طبیعی
Comparative Study of Story Coherence in Persian Speaking Children with Specific Language Impairment and Normal Development
راضیه رضوانی
rezvani.razieh@gmail.com
1
زهرا سلیمانی
soleymaniz@sina.tums.ac.ir
2
شهره جلایی
jalaeish@tums.ac.ir
3
یحیی مدرسی
ymodarresi@yahoo.com
4
کارشناسی ارشد، گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
استادیار، گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
دانشیار، گروه فیزیو تراپی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
استاد، گروه زبانشناسی، پژوهشکده علوم انسانی، تهران، ایران
هدف: درمطالعات انجام شده در زبان انگلیسی، کودکان مبتلا به اختلال آسیب ویژهی زبانی، نقایص ویژهای را در انسجام داستان نشان دادهاند؛ در پژوهش حاضر انسجام داستان در این دسته از کودکان و کودکان طبیعی در زبان فارسی بررسی شده است. روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی است. 50 کودک با رشد طبیعی و 10 کودک مبتلا به آسیب ویژهی زبانی در این مطالعه شرکت کردند. کودکان آسیب ویژهی زبانی از نظر وضعیت شنوایی، هوش غیرکلامی و عاطفی طبیعی بودند. مشکل زبانی آنها با استفاده از آزمون رشد زبان تایید گردید. با استفاده از نسخه فارسی آزمون هنجار گفتمان روایتی، داستانهای تک صحنهای و سه صحنهای از آنها استخراج و نسخهبرداری گردید. سپس بر اساس عناصر انسجام امتیاز داده شد. در هردو مرحله نسخه برداری و امتیازدهی، درصد توافق بین دو مصحّح محاسبه گردید. جهت مقایسه امتیاز انسجام داستانها و صحنهها بین دو گروه، از آزمونهای تی مستقل و من ویتنی استفاده شد. یافتهها: در کودکان طبیعی درصد توافق برای نسخهبرداری هر دو داستان«الف1» و «الف3» 100درصد، امتیازدهی داستان «الف1»، 96 درصد و امتیازدهی داستان «الف3»،94/51 درصد به دست آمد. پس از مقایسه گروهها مشخص شد که در بین دو گروه میانگین امتیاز انسجام داستان «الف1» و «الف3» به تفکیک و همچنین میانگین امتیاز انسجام صحنههای مختلف داستان «الف3» در دو گروه به طور معنادار متفاوت هستند (0/00=p). نتیجهگیری: عملکرد انسجام داستان در کودکان مبتلا به آسیب ویژهی زبانی ضعیفتر از کودکان با رشد طبیعی است.
Purpose: Children with specific language impairment have shown specific defects in story coherence. The present study investigated story coherence in Persian speaking children with specific language impairment and normal development. Methods: This study is cross-sectional. Samples are 50 children with normal development and 10 children with specific language impairment. Children with language impairment had normal hearing, nonverbal IQ, and emotional status. Their language impairment detected by test of language development. Single-episode story (A1) and three-episode story (A3) were elicited and transcripted by using of Persian Narrative Norms Instrument. The story scored based on coherence elements. In both transcription and scoring stages, the percent agreement between inter-rater were calculated. To compare scores of the stories and episodes between two groups of children, Independent t-test and Mann-whitney test were applied. Results: In children with normal development, percent agreement in transcription obtained 100%.Percent agreement of scoring in "A1" and "A3" respectively were 96% and 94.51%. The mean of scores of both "A1" and "A3" story were significantly different (p=0.00) between two groups. Two groups were also significantly different (p=0.00) in different episodes of "A3" story. Conclusion: Children with specific language impairment has score lower than children with normal development in Coherence.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6909_e7737ac60c13c55e4c2320f23fa20ad8.pdf
گفتمان روایتی
داستان گویی
انسجام
آسیب ویژهی زبانی
زبان فارسی
Narrative
Storytelling
Coherence
Specific language impairment
Persian language
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
42
50
10.22038/jpsr.2016.6910
6910
Original Article
تاثیر حرکت درمانی در آب بر فعالیت الکتریکی عضلات چهارسررانی و شدت درد زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو
Effect of Aquatic Exercise Therapy on the Quadriceps Muscle Electromyography and Pain in Women with Knee Osteoarthritis
فهیمه حسانی حقیقی
fahime_hassani@yahoo.com
1
علی اکبر هاشمی جواهری
hashemi07@yahoo.com
2
امیر شهریار آریامنش
drariamanesh@yahoo.com
3
ناهید خوشرفتار یزدی
khoshraftar@um.ac.ir
4
کارشناس ارشد آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیارگروه ارتوپدی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
هدف: امروزه استئوآرتریت به یکی از بزرگترین مسائل جامعه سالمندان تبدیل شده است که منجر به ناتوانی، مشکلات جسمی، هزینههایی برای خانواده و جامعه میشود. لذا پیدا کردن یک روش درمانی که بتواند به این افراد کمک کند و عوارض ناشی از این بیماری را کاهش دهد از اهمیت زیادی برخوردار است بنابراین هدف از این پژوهش تاثیر حرکت درمانی در آب بر فعالیت الکتریکی عضلات چهارسررانی و شدت درد زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو بود. روش بررسی: تعداد 30 زن سالمند مبتلا به استئوارتریت زانو به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، انتخاب، و به صورت تصادفی ساده به دو گروه تجربی(سن: 4/78±58/73) و کنترل(سن: 5/43±56/93) تقسیم شدند لازم به ذکر است که بین میانگین سن گروه تجربی و کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری وجود نداشت (0/963=t، 0/344=p). به گروه تجربی یک دوره حرکت درمانی در آب به مدت20 جلسه با تواتر پنج جلسه درهفته، و هر جلسه 60 - 45 دقیقه انجام شد. قبل و بعد از مداخله، فعالیت الکتریکی عضلات چهارسررانی با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی سطحی biovision ساخت کشور سوئیس و شدت درد با استفاده از مقیاس عینی درد (Visual analog scale) اندازهگیری و ثبت شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارspss نسخه 20 و آزمون T student مورد آزمون قرار گرفت. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که حرکت درمانی در آب باعث افزایش معناداری در فعالیت الکتریکی عضلات پهن مایل داخلی (0/2817=p)، پهن خارجی (0/2681=p) و راست رانی (0/831=p) نشد اما باعث افزایش میانگین فعالیت الکتریکی این عضلات شد. همچنین نتایج نشان داد که این تمرینات باعث کاهش شدت درد در بیماران شده است (0/001=p). نتیجهگیری: حرکت درمانی در آب بر فعالیت الکتریکی عضلات چهار سر رانی تاثیری ندارد. ولی میتوان این روش درمانی را به عنوان روشی مؤثر برای کاهش شدت درد بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو تجویز نمود.
Purpose: Osteoarthritis is one of the biggest problems of the elderly population which may lead to disability and health problems and has socioeconomical consequences. Therefore, a therapeutic method that can help these people and reduce the complications of this disease has great importance. The aim of this study was to investigate the effect of aquatic exercise therapy on the quadriceps muscle electromyography and pain management in women with knee osteoarthritis. Methods: Thirty elderly women with knee osteoarthritis were selected and then divided into two groups by simple random sampling, experimental (age: 58.73±4.78) and control (age: 56.93±5.43). It should be noted that the average age of the experimental and control groups was not significant (P=0.344, t=0.963). The experimental group did aquatic exercise therapy for a period of 20 sessions with a frequency of five sessions per week, and each session lasted for 60-45 minutes. Before and after the intervention, the electrical activity of the quadriceps muscles using surface electromyography biovision made in Switzerland and pain using a visual pain scale (Visual analog scale) were measured. Data were analyzed by paired and independent sample t-test at a significance level of p≤0.05. Results: Although aquatic exercise therapy did not have a statistical significance on electrical activity of the vastus medialis oblique (p=0.711), vastuslateralis (p=0.494) and rectus femoris muscles (p=0.831), however, it increases the mean of the electrical activity of the muscles. Results also showed this training reduce pain in patients (p=0.001). Conclusion: Aquatic exercise therapy had no desired effect on quadriceps muscle electromyography. However, this trial has a desirable effect on reducing pain in women with knee osteoarthritis.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6910_0d0f26d6acc1497e2fe59a72bc49fb47.pdf
استئوآرتریت زانو
آب درمانی
شدت درد
Knee Osteoarthritis
Aquatic exercise therapy
Pain
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
51
57
10.22038/jpsr.2016.6911
6911
Original Article
مطالعه هیسترزیس و فاکتور مقاومت قرنیه در دژنراسیون حاشیهای شفاف قرنیه با دستگاه تحلیل کننده پاسخ چشمی
Study of Corneal Hysteresis and Corneal Resistance Factor in Pellucid Marginal Corneal Degeneration by Ocular Response Analyzer
محمد رضا صداقت
mrs1343@yahoo.com
1
هادی استادی مقدم
ostadih@mums.ac.ir
2
فرشاد عسکری زاده
asgarifarshad@yahoo.com
3
فروزان ناروئی نوری
f.narooie.opt@gmail.com
4
حامد مومنی مقدم
5
فوق تخصص قرنیه، دانشیار چشم پزشکی، مرکز تحقیقات قرنیه، بیمارستان چشم پزشکی خاتم الانبیاء، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دکترای تخصصی اپتومتری، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران--مرکز تحقیقات عیوب انکساری چشم، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی کارشناس ارشد اپتومتری، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مرکز تحقیقات عیوب انکساری چشم، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
هدف: هدف این پژوهش، مطالعه برخی پارامترهای بیومکانیک قرنیه شامل هیسترزیس و فاکتور مقاومت قرنیهای در دژنراسیون حاشیهای شفاف قرنیه با دستگاه تحلیل کننده پاسخ چشمی میباشد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی براساس اطلاعات موجود در پرونده پزشکی بیماران از ژانویه سال 2013 تا اکتبر 2015 انجام شد و تعداد 102 چشم از 63 بیمار 20 تا 50 ساله در این مطالعه وارد شدند. تشخیص دژنراسیون حاشیهای شفاف قرنیه براساس معاینات بالینی و تصویربرداریهای پاراکلینیک شرط ورود به مطالعه و معیارهای خروج شامل سایر بیماریهای قرنیهای، خشکی چشم شدید، گلوکوم، استفاده از داروهای چشمی، حاملگی یا شیردهی، بیماریهای سیستمیک، جراحی چشمی قبلی، سن بالای 50 سال و چشمهای مشکوک به سایر اکتازیهای قرنیهای بودند. مقادیر هیسترزیس، فاکتور مقاومت قرنیهای و سایر پارامترهای خروجی دستگاه تحلیلگر پاسخ چشمی استخراج شدند و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد آنالیز آماری توصیفی و تحلیلی قرار گرفتند. یافتهها: در بررسی مقادیر خروجی از دستگاه تحلیلگر پاسخ چشمی در کل افراد تحت مطالعه، میانگین (±انحراف معیار) هیسترزیس قرنیهای 1/47±9/18، فاکتور مقاومت قرنیهای 1/72±8/48، فشار داخل چشمی جبران شده قرنیهای 3/08±14/58 و فشار داخل چشمی مرتبط با گلدمن 3/42±12/38 میلیمتر جیوه بدست آمدند. همچنین برای هیسترزیس قرنیهای (0/12=p) فشار داخل چشمی جبران شده قرنیهای (0/37=p) و فشار داخل چشمی مرتبط با گلدمن (0/07=p) میان دو گروه مرد و زن، اختلاف معناداری وجود ندارد اما برای فاکتور مقاومت قرنیهای میان دو گروه مرد و زن، اختلاف معناداری (0/01=p) وجود دارد. نتیجهگیری: این مطالعه، مقادیر طبیعیهیسترزیس و فاکتور مقاومت قرنیهایحاصل از دستگاه تحلیل کننده پاسخ چشمی را برای دژنراسیون حاشیهای شفاف قرنیه نشان میدهد. این نتایج میتوانند در ارزیابی بیومکانیک قرنیه بعنوان یک شاخص در فرآیند تشخیص و درمان این بیماری مورد استفاده قرار گیرند.
Purpose: The present research aimed to study the corneal hysteresis (CH) and corneal resistance factor (CRF) in Pellucid Marginal Corneal Degeneration (PMCD) by means of Ocular Response Analyzer (ORA) Methods: This retrospective observational study performed based on patients’ medical records from January 2013 to October 2015. A total of 102 eyes from 63 patients with age range of 20 to 50 years were included. Inclusion criteria for this study was diagnosis of PMCD based on clinical and paraclinical evaluations. Exclusion criteria for this study consisted of any other corneal disease, severe dry eye, glaucoma, using any ocular medication, pregnancy or nursing, systemic disease, history of previous eye surgery, older than 50 years and eyes suspect to another corneal ectasia. The data of CH, CRF and other outcomes of ORA were obtained and data analysis was performed using SPSS software for descriptive and analytical statistical methods. Results: According to the outcomes of ORA in our study, CH, CRF, Goldmann-correlated intraocular pressure (IOPG) and corneal-compensated intraocular pressure (IOPcc) were (mean ± SD) 9.18±1.47, 8.48±1.72, 12.38±3.42 and 14.58±3.08 respectively. There is no statistically significant difference between male and female for CH (P=0.12), IOPG (P=0.07) and IOPcc (P=0.37) except for CRF (P=0.01). Conclusion: These data provide normative values for PMCD measured using the ORA. Corneal biomechanical outcomes of ORA include CH and CRF in PMCD may be employed for diagnosis and treatment of PMCD.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6911_e2c6ed2dc9a33acf1ea1d6d19c35737b.pdf
دژنراسیون حاشیهای شفاف قرنیه
بیومکانیک قرنیهای
هیسترزیس قرنیهای
فاکتور مقاومت قرنیهای
Pellucid Marginal Corneal Degeneration
Corneal Biomechanics
Corneal Hysteresis
Corneal Resistance Factor
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
58
66
10.22038/jpsr.2016.6912
6912
Original Article
پاسخگویی نظام سلامت در حوزه خدمات سرپایی در مناطق برخوردار و کمتر برخوردار شهر مشهد
Responsiveness of the Health System in Outpatient Services in Low and High Income Areas of Mashhad
سمیه فضائلی
fazaelis@mums.ac.ir
1
مهدی یوسفی
yousefimh@mums.ac.ir
2
حسین ابراهیمی پور
ebrahimipourh@mums.ac.ir
3
سید حسن بنی کاظمی
banikazemih@mums.ac.ir
4
علی خورسند وکیل زاده
khorsanda@mums.ac.ir
5
استادیار گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت دانشکده علوم پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، گروه بهداشت و مدیریت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد، ایران
مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، گروه بهداشت و مدیریت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد، ایران
مرکز تحقیقات راهبردی سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه طب چینی، دانشکده طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
هدف: خدمات سرپایی بخش قابل توجهی از نظام ارائه خدمات سلامت را شامل میشود. تسلط بخش غیردولتی در ارائه این خدمات در کنار نقش تولیتی دولت، اهمیت پایش جنبههای غیربالینی کیفیت این خدمات را نشان میدهد. هدف از این تحقیق، بررسی میزان پاسخگویی نظام سلامت در حوزه خدمات سرپایی در مناطق منتخب شهر مشهد بوده است. روش بررسی: این مطالعه توصیفی- کاربردی و از نوع مقطعی بود. نمونه مورد بررسی شامل 889 خانوار ساکن در دو منطقه برخوردار و کمتر برخوردار شهر مشهد بود که به روشنمونهگیری ترکیبی و در سال 1393 انتخاب شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه سه بخشی سازمان جهانی بهداشت بود که روایی و پایایی آن قبلا تائید شده بود. دادهها با استفاده از شاخصهای توصیفی و استنباطی آماری در نرم افزارSPSS تحلیل گردید. یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد که به طور کلی بیش از 60% افراد، پاسخگویی خدمات سرپایی را در حوزه های مختلف خوب گزارش دادند. سطح پاسخگویی در حوزه محرمانگی بالاتر و در حوزه کیفیت امکانات رفاهی محل ارائه خدمت، پایینتر از سایر حوزهها بوده است. همچنین سطح پاسخگویی از نظر ساکنان منطقه برخوردار بیشتر از منطقه کمتر برخوردار گزارش شده بود. نتیجهگیری: پاسخگویی نظام سلامت هدفی است که در صورت وجود یک تولیت خوب در نظام سلامت محقق می شود. از آنجا که اکثر نهادهای ارائهدهنده خدمات سرپایی خارج از تصدی وزارت بهداشت به عنوان تولیت نظام سلامت است، لذا ایجاد مکانیسمهای مناسب برای پایش میزان تحقق این هدف ضروری به نظر می رسد.
Purpose: Outpatient services are a significant part of the health care delivery system. Dominance of the non-governmental sector in delivery of these services along with the government stewardship role in health system indicates the importance of monitoring the non-clinical aspects of quality in the outpatient services. The aim of this study was to evaluate the Responsiveness of the health system in the sector of outpatient services for households living in selected areas in Mashhad. Methods: This descriptive-applied study was performed as a cross sectional in 2014. The sample size included 1000 households that selected by multistage sampling from low and high income areas of Mashhad. Data was collected by WHO questionnaire which had three parts and its validity and reliability were assessed and approved. Data were analyzed by Descriptive and inferential statistics in SPSS. Results: The findings generally showed that more than 60 percent of the responders, expressed outpatient services responsiveness as good. The aspects of confidentiality and the quality of the amenities, acquired the highest and lowest level from the respondents view, respectively. The level of responsiveness from the view of residents in the high income area has been reported higher than the low income area. Conclusions: Quality of health services should be a goal that can be achieved with a good stewardship in the health system. Since most institutions that providing outpatient services are outside of the Ministry of Health as a stewardship of health system of Iran, establishing the appropriate mechanisms to monitor of this goal seems necessary.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6912_2c8d6e10297856754171ff7d5a7d19aa.pdf
نظام سلامت
خدمات سرپایی
پاسخگویی
Health system
Outpatient services
Responsiveness
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
67
75
10.22038/jpsr.2016.6915
6915
Original Article
تأثیر تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی و افسردگی زنان سالمند
The Effect of Selected Pilates Exercises on Thigh Muscle Strength and Depression in Elderly Women
عاطفه کمالی
at.darya@yahoo.com
1
رضا مهدوی نژاد
rmahdavinejad@yahoo.com
2
کاظم نوروزی
ka.norouzi@gmail.com
3
کارشناس ارشد آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
دانشیار، گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
دانشجوی دکتری آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
هدف: کاهش قدرت عضلانی یکی از علل اصلی افتادن در سالمندان است، که با عواقب و عوارض جسمانی و افسردگی همراه است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر یک دوره تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلات ران و افسردگی زنان سالمند بود . روش بررسی: در پژوهش نیمه تجربی حاضر تعداد 23 زن سالمند با دامنه سنی 55 تا 60 سال از بین سالمندان داوطلب شهر اصفهان بصورت دردسترس و هدفمند انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر، با میانگین و انحراف معیار سن 4/61±56/75 سال، وزن 5/41±61/75 کیلوگرم، قد 7/01±161/83 سانتیمتر)و کنترل (11 نفر، با میانگین و انحراف معیار سن10/20±59/09 سال، وزن/81±62/78 کیلوگرم، قد 5/03±158/81 سانتیمتر) تقسیم شدند. گروه تجربی 8 هفته تمرینات پیلاتس را 3 جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه انجام دادند، ولی گروه کنترل در هیچگونه فعالیتی به غیر از فعالیتهای معمول روزانه شرکت نداشتند. قدرت عضلانی با استفاده از دینامومتر دستی (Power Track II Commander TMJ Tec medical) و میزان افسردگی با استفاده از پرسشنامه افسردگی Beck در دو مرحله قبل و بعد از اجرای تمرینات پیلاتس اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله آزمون تی همبسته و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه در سطح معناداری (p≤0/005) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از 8 هفته تمرین بهبود معناداری در نمرات قدرت عضلانی چهارسر و همسترینگ پای گروه تجربی نسبت به پیش از دوره تمرینات پیلاتس یافت شد، در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. همچنین تفاوت معناداری در نمرات افسردگی بین پیش و پس آزمون در گروه تجربی دیده شد اما در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، چنین به نظر میرسد که تمرینات منتخب پیلاتس بر بهبود قدرت عضلانی و افسردگی زنان سالمند موثر است و می تواند به عنوان یک مداخلهای تأثیرگذار مورد توجه قرار گیرد.
Purpose: Muscle weakness is one of the main factors which results in physical complaints and depression in elderly women. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of a period of selected Pilate’s exercises on thigh muscle strength and depression among elderly women. Methods: In the present quasi-experimental study, 23 healthy elderly women between 55 and 60 years old volunteered from elderly women in Isfahan. The participants were selected through non-probability inconvenient sampling and divided randomly into two groups; one experimental group (N=12, age 56.75± 4.61 years old, weight 61.75 ± 5.41 Kg and height 161.83± 7.01 Cm) and one control group (N=11, age 59.09 ± 10.20 years old, weight 62.78 ± 2.81Kg and height 158.81 ± 5.03 Cm). The experimental group was treated using Pilate’s exercises for 60 minutes, three times a week for 8 weeks, however, the control group received no treatment and was engaged in daily routine activities. Muscle strength was measured using a manual Dynamometer (Power Track II Commander TMJ Tec medical) and rate of depression was obtained with Beck Questionnaire. All of the above variables were measured before and after treatment (Pilate’s exercises). Data were analyzed by paired- samples t-test and one-way analysis of variance at a significant level of PResults: The results showed that there was a significant improvement on scores obtained from the muscle strength measurement (quadriceps, hamstring) in the experimental group after 8 weeks of exercise, whereas no significant improvement was observed in the control group. The results also suggest a significant difference in the depression scores of the experimental group after treatment, but there was no significant difference in the control group. Conclusion: Considering the results of the current study, it seems that the selected Pilate’s exercises improve muscle strength and depression among elderly women. Therefore, it could be considered as an effective intervention.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6915_0845409758694e5da25ee1f9da216af1.pdf
تمرینات پیلاتس
قدرت عضلانی
افسردگی
زنان سالمند
Pilate’s exercises
Muscle strength
Depression
Elderly Women
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
76
81
10.22038/jpsr.2016.6916
6916
Original Article
بررسی شاخص کیفیت زندگی مرتبط با معلولیت صوت در بزرگسالان مبتلا به فلجی تارهای صوتی
An Investigation of the Quality of Life Scale Related to Voice Disorder in Adult Patients with Vocal Cord Paralysis
داوود سبحانی راد
sobhaid@mums.ac.ir
1
حمیده قائمی
hamideghaemi@yahoo.com
2
نرگس سادات سیادتی
nargessmt@yahoo.com
3
نجمه چاره ای
najmecharehei@yahoo.com
4
جمشید جمالی
jamalij@mums.ac.ir
5
نرگس معین
narges5032@yahoo.com
6
نجمه مردانی
najmemardani@gmail.com
7
استادیار گروه گفتاردرمانی، دانشکده علوم پبراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی دوره دکترای گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی گفتاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی کارشناسی گفتاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی دکتری تخصصی آمارزیستی، گروه آمارزیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.
کارشناس ارشد گفتاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران
کارشناس ارشد گفتاردرمانی، دانشکده علوم پبراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
هدف: ابزارهای متعددی به منظور بررسی تأثیر اختلال صوت بر ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی بیماران طراحی شده است که از جمله آنها میتوان به شاخص معلولیت صوت (Voice Handicap Index-30; VHI)اشاره کرد. در بیماران فلجی تارهای صوتی ، صوت بیشتر از دیگر زیر سیستمهای گفتار تحت تاثیر قرار میگیرد. هدف ما در این پژوهش بررسی کیفیت زندگی در افراد فلجی تارهای صوتی با ابزار شاخص معلولیت صوت می باشد. روش بررسی: نمونه از 10 نفر که شامل 9 نفر مرد و 1 نفر زن بود، تشکیل می شد. سن بیماران نیز در محدوده سنی 55-23 سال بود. زمان نمونهگیری از ابتدای تیرماه تا 15 مرداد ماه 1392و محل آن کلینیکهای گفتار درمانی شهر مشهد بود. پس از تکمیل نسخه فارسی پرسشنامه توسط بیماران اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت. یافته ها: ضریب همبستگی پیرسون بین زیرآزمون حیطههای عملکردی و عاطفی 0/474، بین زیرآزمون حیطههای عملکردی و جسمی 0/821 و بین زیرآزمون حیطههای جسمی و عاطفی 0/669 بود. در مطالعه حاضر ارتباط بین زیرآزمون حیطههای عملکردی - عاطفی متوسط، زیرآزمون حیطههای جسمی - عاطفی قوی و حیطههای عملکردی - جسمی بسیار قوی ارزیابی گردید. نتیجهگیری: تأثیر معلولیت ناشی از اختلالات صوت به طور عمده از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به عواملی مانند شغل، محیط زندگی و کار، واکنش اطرافیان به کیفیت اختلال صوت و شخصیت کلی فرد مرتبط میباشد. اختلال صوت در افراد مبتلا به فلجی تارهای صوتی در کاهش کیفیت زندگی آنها تاثیر بسزایی دارد. ارزیابیهای بیمار محوری مانند برای ارزیابی بیماران مبتلا به فلجی تارهای صوتی در کنار دیگر ارزیابیهای گفتاری توصیه می شود.
Purpose: Several instruments designed to assess the impact of voice disorders on various aspects of physical, mental and social subjects, including the Voice Handicap Index. In patients with vocal cord paralysis, speech sounds are affected more than the other sub-systems. The aim of this study is to assess the quality of life in vocal cord paralysis patient with Voice Handicap Index. Methods: A total of 10 subjects, including 9 men and 1 woman with age range of 23 to 55 years, were recruited for the present study. Sampling was performed between Julys to 15 August 2013 in speech therapy clinics in city of Mashhad. After completing the Persian version of questioner by patient, the data were analyzed using SPSS software with Pearson correlation test. Results: The Pearson correlation between subtests of the functional and emotional dimensions was 0.474, the functional and physical domains subtests 0.821 and the subtests of physical and emotional dimensions of 0.669 In present study, the relationship between functional and emotional domains of subtests was average, between emotional and physical domains subtests was strong and between physical and functional domains was very strong. Conclusion: The impact of disabilities of voice disorders mainly differs from person to person and influenced by some factors such as occupation, work environment, family reactions to the quality of voice disorder and generally personality. Voice disorders in patients with vocal fold paralysis had a considerable impact on the quality of their lives. Patient-oriented assessments such as the voice handicap index to evaluate patients with vocal cord paralysis are recommended along with other speech evaluations.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6916_27f8f3b8306b5ea15f8e2d5037fb8350.pdf
اختلال صوت
فلجی تارهای صوتی
کیفیت زندگی
Voice disorders
Vocal Cord paralysis
Quality of life
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی
2322-5238
2345-2730
2016-06-21
5
2
82
89
10.22038/jpsr.2016.6917
6917
Original Article
اثر تسهیل عصبی عضلانی از طریق گیرندههای عمقی برتحکیم مهارت حرکتی ظریف: مطالعه مقدماتی
The Effect of Proprioceptive Neuromuscular Facilitation on Consolidation of Fine Motor Skills: Preliminary Study
آرزو مهرانیان
mehraniana@yahoo.com
1
محمدرضا شهابی کاسب
ashkan20032003@yahoo.com
2
زهرا استیری
zstiri@gmail.com
3
دانشجوی کارشناسی ارشد تربیت بدنی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
استادیار رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
استادیار رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر خواب شبانه بر تحکیم مهارت حرکتی ظریف دانشجویان 19 تا 25 ساله به دنبال یک جلسه تمرین با و بدون تسهیل عصبی-عضلانی از طریق گیرندههای عمقی بود. روش بررسی: 22 دانشجوی راست دست (25-19سال) که دارای کیفیت خواب مطلوب و عدم بیماری عصبیعضلانی بودند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (انجام تمرینات تسهیل عصبی-عضلانی) و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایشی و کنترل در روز اول به یک جلسه تمرین (54 کوشش) پرتاب دارت پرداخته و بلافاصله در آزمون اکتساب (9 کوشش) شرکت کردند. سپس در صبح روز دوم پس از خواب شبانه، آزمون بازآزمایی (9کوشش) به عمل آمد. برای ارزیابی بهبود دقت اجرا، آزمون اکتساب و آزمون بازآزمایی با یکدیگر مقایسه شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس بین-درون آزمودنیهای آمیخته در سطح معناداری 0/05=α استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تفاوت معنادار آماری در دقت اجرا قبل و بعد از خواب شبانه (0/62=p،3/9=f) بین دو گروه مشاهده نشد (0/71=p،0/13=f). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که خواب شبانه به دنبال یک جلسه تمرین با و بدون تسهیل عصبی-عضلانی قبل از اجرای مهارت حرکتی ظریف، تاثیری بر تحکیم مولفه دقت نداشته است
Purpose: The purpose of this study was to compare the effect of night time sleep on the consolidation of fine motor skills in 19 to 25 year old students following a training session with and without neuromuscular facilitation through proprioceptive sensors. Methods: In this study22 right-handed students (19-25 years old) with good sleep quality and no neuromuscular disease were randomly divided into the control and experimental (neuromuscular facilitation) groups. Participants of the experimental and control groups practiced one training session of dart throwing on the first day (54 attempts) and immediately participated in acquisition test (9 attempts). Afterwards, in the morning of second day, the retest (9 attempts) was performed. To evaluate the development of performance accuracy, the tests of acquisition and the retest were compared. To analyze the data, the analysis of variance for between-within subjects with a significant level of α=0.05 were used. Results: The results did not show a significant difference in accuracy performance before and after the night sleep (F=3.9, P=0.62) as well as between the two groups (F=0.13, P=0.71). Conclusion: The results of this study show that night sleep with and without proprioceptive neuromuscular facilitation before fine motor skills training have no effect on the components of accuracy.
https://jpsr.mums.ac.ir/article_6917_bff7543ee5486ddb7d5ca551b2f46317.pdf
تسهیل عصبی-عضلانی
تحکیم
دقت
Proprioceptive Neuromuscular Facilitation
Consolidation
Accuracy