دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622The Prevalence of Musculoskeletal Impairments and Its Relationship with Functional Disability in the Upper Extremity of Registered Nurses of Shiraz University of Medical Sciencesبررسی شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و تعیین ارتباط آنها با ناتوانی عملکردی در اندام فوقانی پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز714872510.22038/jpsr.2017.13909.1291FAسید علیرضا درخشان راداستادیار، دکترای تخصصی کاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرانشایان علمداری فرکارشناس کاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرانبهاره زینل زاده قوچانیدکترای تخصصی کاردرمانی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20151223Purpose: <br />Impairment means a deficit in the body structure such as the musculoskeletal system. Functional disability refers to the negative aspects of the interaction between the individual and the environment. Examining the relationship between impairment and disability determines the role of impairment in making disability. The aim of this study was to estimate the prevalence of upper extremity musculoskeletal impairment and the relationship between the impairment with functional disability of registered hospital nurses. <br />Methods: <br />This cross-sectional observational study conducted at three affiliated hospitals of Shiraz University of Medical Sciences during two months period. Seventy two qualified nurses that were available in nurses’ station of hospitals at the time of sampling were studied. Data were collected by two self-reported questionnaires, NORDIC and DASH. The prevalence of impairments in different areas of upper extremity were estimated. Level of disability between two groups of cases with and without impairment were tested by T-test. Correlation between impairment and disability was assessed using Eta correlation coefficient. <br />Results: <br />70.8% of study population reported impairment in at least one area of their upper extremity. The mean score of DASH was 19.2±15.7. The level of disability was significantly higher in people with impairment than those without impairment (p=0.018). However, Eta correlation coefficient equated to 0.28 showed weak correlation between impairment and disability in the present study. <br />Conclusion: <br />While the prevalence of upper extremity musculoskeletal impairment was relatively high, the score of 19.2 in DASH questionnaire implied the low level of disability. Weak correlation between impairment and disability in this study may be due to non-linearity and complexity of the relationship between these two factors that necessitates more precise inspections and further studies.هدف:<br /> اختلال به معنینقص در عملکرد ساختارهای بدن نظیر سیستم اسکلتی-عضلانی است و ناتوانی جنبههای منفی تعامل بین فرد و محیط میباشد. بررسی ارتباط بین اختلال و ناتوانی، سهم اختلال را در ایجاد ناتوانی مشخص مینماید. لذا هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و تعیین رابطه بین این اختلالات با ناتوانی عملکردی اندام فوقانی در پرستاران بوده است. <br /> روش بررسی:<br /> پژوهش حاضر مطالعهای مشاهدهای از نوع مقطعی است که در بازه زمانی دو ماهه شهریور و مهرماه 1392 در سه بیمارستان دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام گرفت. 72 پرستار در دسترس واجد شرایط که در زمان نمونه- گیری در ایستگاههای پرستاری بیمارستان مستقر بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات به شکل خود-اظهاری با استفاده از پرسشنامههای نوردیک و DASH جمعآوری شد. شیوع اختلالات در نواحی مختلف اندام فوقانی برآورد گردید. سطح ناتوانی در دو گروه با و بدون اختلال به کمک آزمون تی استیودنت بررسی شد. ارتباط بین وجود اختلال و ناتوانی به کمک ضریب Eta بررسی گردید.<br /> یافتهها:<br /> 70/8% از پرستاران مورد مطالعه، اختلال را در حداقل یک ناحیه از اندام فوقانی خود گزارش کردند. میانگین نمره DASH، 15/7±19/2 بود. سطح ناتوانی عملکردی اندام فوقانی در افراد دارای اختلال بطور معنادار بیشتر از افراد بدون اختلال بود (0/018=p). لیکن ضریب Eta معادل 0/28 نشان داد که همبستگی بین اختلال و ناتوانی در مطالعه حاضر ضعیف است.<br /> نتیجهگیری:<br /> شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی اندام فوقانی در پرستاران مورد مطالعه نسبتاً بالاست با این حال نمره 19/2 در پرسشنامه DASH بیانگر این است که میزان ناتوانی در جامعه مذکور پایین است. ارتباط ضعیف بین اختلال و ناتوانی در این مطالعه میتواند به علت پیچیده و غیرخطّی بودن رابطه بین این دو عامل باشد که نیاز به بررسیهای دقیقتر و مطالعات بیشتر را ضروری میسازد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622The Effect of Auditory-Verbal Music Play Therapy on language Skills of Hearing Impaired Children with Hearing Aidsبررسی درمان شنیداری-کلامی مبتنی بر موسیقی و بازی برمهارتهای زبانی کودکان کم شنوا1526869510.22038/jpsr.2017.16890.1416FAحمید طیرانی نیک نژاددانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد (واحد بین الملل)، مشهد، ایرانشهلا شریفیدانشیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانمحمد مهدی قاسمیاستاد گروه گوش و حلق و بینی، بیمارستان قائم(عج)، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20160529Purpose: <br />Naturally, a normal child learns speech and language communication in a language-rich environment. However, hearing-impaired children have difficulties for language acquisition. Therefore, learning these skills on the golden time with appropriated approach seems very important. This study aimed to intervene a rehabilitation integrated approach (including language, development, motivation and musical dimensions which suited language and speech natural development patterns) and to compare it with conventional and traditional methods. <br />Methods: <br />In this clinical trial study, 52 below 3 years-old hearing-impaired children were selected during the six months period and divided into two groups based on the principle of the right choice references. The samples were severe to profound hearing-impaired children who were passing the elementary rehabilitation training courses using hearing aid. If they did not respond correctly to the hearing aid training course after 6 months, they would be considered as a candidate for a cochlear implant. These 2 groups were examined by 2 different methods: the first one is a common method of Auditory Training (AT) alone and the second one is Auditory-Verbal Music Play Therapy (AVPMT) as an integrated approach. All samples were evaluated before and after intervention. The data were assessed by Newsha Language Development Scale. The scores of perceptive and expressive language skills of 2 groups were analyzed by statistical methods using SPSS software ed. 18. <br />Results: <br />The results showed a significant difference between the scores of the perceptive and expressive language skills of the hearing-impaired children who were exposed by the auditory-verbal music play therapy compared with those who were exposed by pure auditory training, and language skills of these children showed a significant growth (p<0.05). <br />Conclusion: <br />The hearing-impaired children, if intervened in the critical period of language acquisition and rehabilitation interventions, will have the opportunity to take the stages of language development children spend faster and nearby their hearing counterparts.هدف:<br /> بطور طبیعی یک کودک عادی، گفتار و زبان را در یک محیطی غنی از زبان برای برقراری ارتباط میآموزد. با این حال، کودکان کم شنوا مشکلاتی در یادگیری این مهارتهای زبانی دارند. بنابراین، آموزش این نوع مهارتها در زمان طلائی و با رویکردی مناسب بسیار مهم به نظر میرسد. هدف از انجام این پژوهش مداخله یک روش توانبخشی تلفیقی (شامل تمامی ابعاد زبانی، رشدی، انگیزشی و موسیقیائی متناسب با الگوهای رشد طبیعی گفتار و زبان) و مقایسه آن با روشهای مرسوم و سنتی میباشد.<br /> روش بررسی:<br /> در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر، 52 کودک کمشنوا در مقطع سنی زیر سه سال بر اساس اصل حق انتخاب مراجع در یک بازه زمانی شش ماهه در دو گروه برای این پژوهش انتخاب شدند. نمونه ها شامل کودکان با آسیب شنوایی شدید تا عمیق میباشند که همگی دورههای اولیه آموزش توانبخشی با سمعک را میگذرانند. این افراد در صورت عدم پاسخ مناسب به سمعک بعد از شش ماه دوره آموزشی به عنوان کاندید برای کاشت حلزون شنوائی در نظر گرفته میشوند. آزمودنیها تحت آموزش دو رویکرد آموزشی متفاوت یکی روش تربیت شنوائی صرف (Auditory Training; AT) و دیگری روش شنوایی-کلامی مبتنی بر بازی، ریتم و آهنگ(Auditory-Verbal Music Play Therapy; AVPMT) میباشند. همگی نمونهها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی واقع میشوند. ابزار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه "آزمون سنجش رشد نیوشا" میباشد که توسط این آزمون سطح نمرات مهارتهای زبان دریافتی و زبان بیانی این دو گروه توسط روشهای آماری و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل آماری میشوند.<br /> یافته ها:<br /> نتایج نشان میدهد که بین میانگین امتیاز زبان بیانی و زبان دریافتی کودکان کم شنوائی که از روش شنیداری-کلامی مبتنی بر بازی، ریتم و آهنگ استفاده میکنند نسبت به کودکان مشابه که از روش تربیت شنوائی صرف استفاده میکنند، تفاوت معنادار وجود دارد و مهارتهای زبانی این کودکان رشد قابل توجهی را نشان میدهد (0/05>p).<br /> نتیجه گیری:<br /> کودکان کمشنوا در صورت تشخیص در دوران بحرانی اکتساب زبان و با استفاده از مداخلات توانبخشی مناسب که تمامی جنبههای زبان (شنوایی،کلامی، موسیقیائی و انگیزشی) را دربرمیگیرد این فرصت را خواهند داشت که مراحل رشد زبان را سریعتر و نزدیک به کودکان همتای شنوائی خود سپری کنند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622The Effect of Eight Weeks of Training with Balance Board on Neuromuscular Variables of Karate Girls` Ankleتاثیر هشت هفته تمرین با تخته تعادل بر حس عمقی، دامنه حرکتی و قدرت عضلانی مچ پای دختران کاراته کا2737870310.22038/jpsr.2017.11996.1241FAمینا خسروی کویزکارشناس ارشد آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایراننادر رهنمااستاد، گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-0443-4303منصور صاحب الزمانیدانشیار، گروه آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0002-1368-8508Journal Article20150921Purpose: <br />Proprioceptive receptors transfer joint and muscle information through sensory nerves to the central nervous system; and neuromuscular coordination improves the stability and the prevention of injury. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of training with balance board on proprioception range of motion and muscle strength of karate girls` ankle. <br />Methods: <br />In the present quasi-experimental study, 25 karate girls of Kerman province were selected voluntarily and were divided into experimental group (13 subjects) (age 2.2 ± 12.8 years, height 15.1 ± 150 cm, and weight 7.2 ± 40.3 kg) and control group (12 subjects) (age 2.2 ± 13.5 years, height 12.2 ± 6.154 cm, and weight 10.7 ± 44.2 kg). Proprioception (pedal Goniometer), range of motion (universal Goniometer), muscle strength (Lafayette Manual Muscle Testing System) and Karate girls` ankle were evaluated in four directions (dorsal, plantar, inversion, Eversion) 8 weeks before and after the experiment. Control group continued Kata training, while the experiment group did balance board exercises and kata trainings for 3 times a week for 30 minutes. Chi-square test, T-test and covariance analysis at a significance level of less than (p≤0.05) were used for data analysis. <br />Results: <br />The results showed a significant improvement in proprioception (dorsal, plantar, inversion, eversion), range of motion (Dorsal, inversion, eversion), muscle strength (Dorsal, plantar, inversion, eversion) of the experimental group after eight weeks of training (p≤0.05). However, significant improvement was not observed in the control group (p≤0.05). In addition, significant improvement in the range of motion of ankle plantar flexion was not observed between the experimental and control groups before and after eight weeks of training (p≤0.05). <br />Conclusions: <br />According to the findings of the study, it seems that balance board training is effective in improving neuromuscular factors and can be used as an effective intervention for prevention and harm reduction.هدف:<br /> گیرندههای عمقی، اطلاعات مفصل و عضله را از طریق اعصاب حسی به مراکز عصبی مرکزی منتقل میکنند، و آنچه باعث بهبود ثبات و پیشگیری از آسیب میشود، هماهنگی عصبی عضلانی است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین با تخته تعادل بر حس عمقی، دامنه حرکتی و قدرت عضلانی مچ پای دختران کاراته کار بود.<br /> روش بررسی:<br /> در پژوهش نیمه تجربی حاضر تعداد 25 نفر از دختران کاراته باز استان کرمان به صورت داوطلبانه انتخاب و به دو گروه تجربی 13 نفر (سن 2/2± 12/8 سال، قد15/1±150 سانتیمتر، و وزن 7/2± 40/3 کیلوگرم) و کنترل 12 نفر (سن 2/1± 13/5 سال، قد 12/2± 154/6 سانتیمتر، و وزن 10/7± 44/2 کیلوگرم) تقسیم شدند. حس عمقی (Goniometer with Pedal)،دامنه حرکتی(Universal Goniometer)، ، قدرت عضلانی (Lafayette Manual MuscleTesting System) مچ پای کاراته بازها، قبل و بعد از 8 هفته تمرین در چهار جهت (dorsiflection، Plantarflexion ، Aversion ، Inversion) مورد ارزیابی قرار گرفت. گروه کنترل به تمرینات کاتا ادامه دادند، در حالی که گروه تجربی 8 هفته تمرینات تخته تعادل را 3 جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه به اضافه ی تمرینات کاتا انجام دادند. دادهها با استفاده از تحلیل آزمون شاپیروویلک و تی همبسته در سطح معناداری کمتر از (0/05≥p) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.<br /> یافتهها:<br /> نتایج نشان داد که بهبود معناداری در حس عمقی (dorsiflection، Plantarflexion ، Aversion ،Invertion)، دامنه حرکتی (dorsiflection، Aversion ،Invertion)، قدرت عضلانی (dorsiflection، Plantarflexion ، Aversion ، Inversion)گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین یافت شد (0/05≥p). در حالی که در گروه کنترل بهبود معناداری مشاهده نگردید (0/05p≤). همچنین بهبود معناداری در دامنه حرکتی Plantarflexion مچ پا در نمونههای گروه تجربی و کنترل بین پیش و پس از هشت هفته تمرین دیده نشد (0/05≥p).<br /> نتیجهگیری:<br /> با توجه به یافتههای پژوهش حاضر چنین به نظر میرسد که تمرین با تخته تعادل بر بهبود متغیرهای عصبی-عضلانی موثر است و میتواند به عنوان یک مداخله تاثیرگذار در پیشگیری و کاهش آسیب مورد توجه قرارگیرد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Investigation of Corneal Elevation, Astigmatism and Best Fit Sphere in Different stages of Keratoconusبررسی بهترین اسفر فیت شده، برآمدگی و آستیگماتیسم قرنیه در گروهبندیهای مختلف قوز قرنیه3847872710.22038/jpsr.2017.17567.1442FAفرشته اصلانیدانشجوی کارشناس ارشد اپتومتری، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمسعود خرمی نژادکارشناس ارشد اپتومتری، مرکز تحقیقات چشم، بیمارستان چشم پزشکی فارابی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمحمد آقازاده امیریدکترای حرفهای اپتومتری، دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمهدی خداپرستفوق تخصص قرنیه، چشم پزشک، مرکز تحقیقات چشم، بیمارستان چشم پزشکی فارابی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانفرشاد عسگری زادهدانشجوی دکترای تخصصی اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-2719-3098مهدی طباطباییکارشناس ارشد آمار، هیئت علمی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20160701Purpose: <br />To investigate and determine the values of corneal elevation, astigmatism and best fit sphere (BFS) in anterior and posterior surfaces of the cornea in different stages of keratoconus (KCN) and to determine their differences and correlations <br />Methods: <br />In this retrospective study, 161 eyes of 161 KCN patients with mean age ± SD of 22.35 ± 6.10 years were examined using Pentacam HR (Oculus, Germany). Corrected distance visual acuity, spherical refractive error, astigmatism and outcomes of Scheimpflug-based imaging system were assessed based on the Amsler-Krumeich KCN classification. <br />Results: <br />The mean corrected distance visual acuity was different between all stages of KCN (Kruskal-Wallis, p≤0.001). Magnitude of corneal anterior and posterior BFS, elevation and astigmatism were different in 4 stages of KCN (Kruskal-Wallis test, P≤0.5). There were strong correlations between anterior and posterior astigmatism in grade 1 (p≤0.001, r=0.924), anterior and posterior elevation in grade 2 (p≤0.001, r=0.903) and anterior and posterior BFS in total group of KCN (p≤0.001, r=0.923). <br />Conclusion: <br />This study showed the values of corneal elevation, astigmatism and BFS in anterior and posterior surfaces of the cornea in different stages of KCN. Also, we determined strong correlation between some anterior and posterior parameters but not for all. Our findings can be used in clinical assessment of KCN.هدف: <br /> بررسی بهترین اسفر فیت شده، برآمدگی و آستیگماتیسم سطوح قدامی و خلفی در گروهبندیهای مختلف قوز قرنیه و تعیین تفاوت و ارتباط بین آنها.<br />روش بررسی:<br /> در این مطالعهی گذشته نگر، 161 بیمار مبتلا به قوز قرنیه با میانگین سنی6/10±22/35 مورد مطالعه قرار گرفتند. حدت بینایی دور اصلاح شده، عیب انکساری اسفر، عیب انکساری آستیگماتیسم و اطلاعات پنتاکم این بیماران مورد بررسی قرار گرفتند. تقسیمبندی قوز قرنیه بر مبنای سیستم طبقهبندی آمسلر-کرامیخ <span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">(</span>Amsler-krumeich<span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">)</span><span style="font-family: 'B Nazanin';"> انجام شد</span>. میانگین، تفاوت و رابطه بین متغیرها با یکدیگر و نیز در گروه بندی های متفاوت قوز قرنیه با استفاده از نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت.<br /> یافتهها:<br /> میانگین حدت بینایی اصلاح شده دور در بین 4 گروه بندی قوز قرنیه تفاوت معناداری داشت (0/001≥p). همچنین برای آستیگماتیسم، برآمدگی و بهترین اسفر فیت شده سطوح قدامی، خلفی و آستیگماتیسم کلی قرنیه، اختلاف آماری قابل ملاحظهای در میانگین 4 گروهبندی قوز قرنیه مشاهده شد (0/05≥p) تمام پارامترها، آزمون کروسکال والیس). با بررسی ارتباط بین متغیرها مشخص شد که قویترین ارتباط بین آستیگماتیسم قدامی و خلفی در گروه بندی 1 ( 0/001≥p و0/924=r)، برای برآمدگی قدامی و خلفی در گروه بندی 2 (0/001≥p و0/903=r) و برای بهترین اسفر فیت شده قدامی و خلفی (0/001≥p و0/923=r) در گروه کلی مبتلایان به قوز قرنیه وجود دارد.<br /> نتیجهگیری:<br /> این مطالعه مقادیر بهترین اسفر فیت شده، برآمدگی و آستیگماتیسم سطوح قدامی و خلفی را در گروههای مختلف قوز قرنیه تعیین نمود. همچنین این مطالعه نشان داد که بین یکسری از پارامترهای اندازه گیری شده با پنتاکم در سطح قدامی و خلفی قرنیه ارتباط قوی وجود دارد لیکن این ارتباط قوی برای تمامی پارامتر های مذکور مشاهده نمی شود. یافته های مطالعه حاضر می تواند در بررسی بالینی قوز قرنیه، مورد استفاده قرار گیرد.<br /> <br clear="all" /><br /> <br /> دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Kinetic Gait analysis in Patients with Adolescent Idiopathic Scoliosis and Normal Control Subjectsتحلیل کینتیک راه رفتن در بیماران مبتلا به اسکولیوز نوجوانی ناشناخته4859867910.22038/jpsr.2017.12152.1238FAشیرین یزدانیاستادیار گروه بیومکانیک ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایراننادر فرهپوراستاد، گروه بیومکانیک، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20150912<strong>Abstract</strong> <br />Purpose: <br />In deformed spine of adolescent patients with idiopathic scoliosis, the interaction between the deformity and kinetic aspects during gait has not been well understood. The aim of this study was to analyze the ground reaction force (GRF) during gait in adolescent idiopathic scoliosis (AIS) and healthy control group. <br />Methods: <br />Nineteen adolescent female patients with right thoracic idiopathic scoliosis of between 11-16 years of ages as well as 18 healthy females with similar age-matched, height and mass were studied. <br />Using two Kistler force plates (1000 Hz) and a Vicon system with 4 T series cameras (100 Hz), the GRF and kinematic aspects of subjects’ gait were simultaneously recorded. GRF forces in x (Fx), y (Fy), and z axes (Fz), together with impulse, loading rate, and the asymmetry index (AI) for all variables were evaluated. AI index was calculated with [(Right X – Left X)/ ((Right X + Left X)*0.5)]*100. MANOVA was used to assess the between group differences, Also, repeated measure analysis of variance was used for within group comparisons. Significance level was set at pResults: <br />In the right foot, all parameters of GRF were similar in AIS and control groups (p>0.05). In the left foot also, Fy and Fx components of GRF were similar between groups (P>0.05). However, the Fz<sub>1 </sub>parameter of the left foot in scoliosis group was significantly smaller than that of in control group (p=0.03). In the right and left feet, the impulses, loading rate and time related GRF variables were not different between two groups (p>0.05). The AI for all variables were similar in both groups (p<0.05). <br />Conclusion: <br />AIS patients demonstrated reduced vertical GRF in left heel contact phase with respect to the control group. Unilateral alteration of the muscle function in the lower limb might be a possible explanation to this abnormality. Further more complex studies are needed to evaluate the origin and consequence of this observation.هدف: <br /> درناهنجاری اسکولیوز نوجوانی ناشناخته، هنوز تعامل بین انحراف ستون مهرهای با جنبههای کینتیکی راه رفتن به خوبی شناسایی نشده است. هدف از مطالعه حاضر تحلیل نیروی عکسالعمل زمین در مرحله استقرار راه رفتن در بیماران اسکولیوز نوجوانی ناشناخته و مقایسه آنها با نوجوانان سالم بود.<br /> روش بررسی:<br /> تعداد 19 دختر 11 تا 16 ساله مبتلا به اسکولیوز و 18 دختر سالم همگن با سن، قد و جرم مشابه مورد مطالعه قرار گرفتند. نیروهای عکس العمل زمین در جهتهای عمودی (Fz) (GRF force in Z axis) ، قدامیـخلفی (Fy) (GRF force in Y axis) ، و داخلیـخارجی (Fx) (GRF force in Z axis) و نیز جنبه های کینماتیکی بدن هنگام راه رفتن با استفاده از دو تخته نیروی Kistler ((1000 Hz و یک دستگاه Vicon با 4 دوربین سری T، اندازه گیری شدند. پس از پردازش داد هها و همگ نسازی آنها بر حسب وزن، متغیرهای اوج نیروهای عکس العمل زمین، نرخ بارگذاری، اندازه ضربه، متغیرهای زمانی نیروی عکس العمل و شاخص عدم تقارن در متغیرهای مختلف محاسبه گردیدند. اطلاعات با استفاده از آزمون آزمون آنالیز واریانس چند متغیره و آنالیز واریانس اندازههای تکراری در سطح معنی داری 0/05 پردازش شدند.<br /> یافته ها:<br /> در هر سه جهت عمودی، قدامی ـ خلفی و داخلی ـ خارجی، نیروی عکس العمل زمین پای راست بیماران اسکولیوز و افراد سالم مشابه بودند (0/05<p). در پای چپ نیز در جهات قدامی ـ خلفی و داخلی ـ خارجی، هر دو گروه نیروی عکسالعمل یکسانی داشتند (0/05<p) اما اولین اوج Fz در بیماران اسکولیوز کمتر از افراد سالم بود (0/03=p). اندازه ضربه، نرخ بارگذاری و زمان رسیدن به اوج نیروی عکس العمل نیز در دو گروه تفاوتی نداشتند (0/05<p). در همه متغیرها شاخص عدم تقارن بیماران اسکولیوز مشابه افراد سالم بود (0/05<p).<br />نتیجهگیری:<br />بیماری اسکولیوز با کاهش اولین اوج نیروی عکس العمل Fz در راه رفتن همراه است. بررسی تاثیر عوامل مختلف از جمله عملکرد عضلات اندام تحتانی می تواند در تشریح کم و کیف این افت نیروی عکس العمل مفید باشد. برای آسیب شناسی و درک تعامل این پدیده با بروز و پیشرفت انحنا باید مطالعات پیچیده تری انجام شوند.<br /> <br /><br />دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Experience and Etiology of Defensive Medicine in View of Residents in Mashhad University of Medical Sciences in 2016تجربه و علل پزشکی تدافعی از دیدگاه دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد6068872110.22038/jpsr.2017.15662.1380FAعلی اصغر رضاییکارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانعلی وفایی نجاردانشیار مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران0000-0002-2499-2687الهه هوشمنداستادیار مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران0000-0002-8916-7426حبیب الله اسماعیلیاستاد آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسحر کوهستانیکارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانJournal Article20160404Purpose: <br />Defensive medicine is concerned with decisions made to avoid errors that could result in serious consequences in terms of quality of care and efficient use of scarce health resources. This study aimed to assess the experience and etiology of defensive medicine from the perspective of residents in Mashhad University of Medical Sciences. <br />Methods: <br />This descriptive cross-sectional study was conducted with all residents in Mashhad University of Medical Sciences in 2016. The questionnaire was designed to collect data. Data were recorded in SPSS software version 20. Using descriptive statistics and the statistical method of inferred, Friedman's test at a significance level of 0.05, was used. <br />Results: <br />Experiencing defensive medicine was reported by 100% of the participants, such that 149 people 38.3% reported high level and 11 people 2.8% reported low level of experience. Defensive medicine was mostly adopted to avoid being sued by patients 87.2% and least due to lack of liability insurance and reduce the risk of loss of financial capital doctor, 43.7% have been reported. <br />Conclusion: <br />The results obtained suggest a high level of defensive medicine among residents in Mashhad University of Medical Sciences. Accordingly, it is recommended that training be provided to eliminate this phenomenon, and doctors be steered toward its positive aspects. And while that with quite simple measures will reduce this phenomenon.هدف:<br /> پزشکی تدافعی، تصمیمگیریهای درمان پزشکان است به منظور محدود کردن خطاهای پزشکی که میتواند عواقبی را به لحاظ کیفیت مراقبت افراد و بهرهوری از منابع محدود سلامت در پی داشته باشد. هدف از این مطالعه میزان تجربه پزشکی تدافعی و علل بروز از دیدگاه دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.<br /> روش بررسی:<br /> این مطالعه توصیفی-مقطعی در بین تمام دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 94 است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 20 ثبت گردید و با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی و روش آمار استباطی، آزمون فریدمن در سطح معنی داری 0/05 ،آنالیز شد.<br /> ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ:<br /> در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻓﺮاواﻧﻲ تجربه ﭘﺰﺷﻜﻲ دﻓﺎﻋﻲ نسبتا زیاد ﮔﺰارش ﺷﺪ. همچنین تجربه پزشکی تدافعی در جزئیات بدین صورت است که، 149 نفر 38/8 درصد تجربه زیاد و 11 نفر تجربه کم 2/8 درصد پزشکی تدافعی داشتهاند. بیشترین علت بروز پزشکی تدافعی "برای جلوگیری از مورد دادخواهی قرار گرفتن و اقدام قضایی از طرف بیماران" 87/2% و کمترین علت آن، نداشتن بیمه مسئولیت و جلوگیری ریسک از دست رفتن سرمایه مالی پزشک، 43/7% گزارش شده است.<br /> ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی:<br /> نتایج حاکی است پزشکی تدافعی در دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبتا بالا است، در این راستا ﻟﺬا ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻲﺷﻮد آﻣﻮزشهای ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ رﻓﻊ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه و هدایت ﺑﻪ سمت ابعاد مثبت آن به ﭘﺰﺷﻜﺎن داده ﺷﻮد و این در حالی است که با اقدمات کاملا ساده این پدیده کاهش مییابد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Assessing Nurses’ Readiness in teaching hospitals Affiliated to Iran University of Medical Sciences for Using Barcode Medication Administration Systemمیزان آمادگی پرستاران بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران برای استفاده از سیستم مدیریت دارو بوسیله بارکد6978872410.22038/jpsr.2017.15485.1371FAسمانه سراوانی اولکارشناسی ارشد فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانمربی گروه فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زابل، زابل، ایرانعباس شیخ طاهریاستادیار، گروه مدیریت اطلاعات سلامت، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی ،دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانJournal Article20160316Purpose: <br />One of the most efficient technologies in management of medication orders is barcode medication administration (BCMA). This study conducted to assess the readiness of nurses for application of BCMA systems. <br />Methods: <br />We surveyed 28 nursing managers, and 283 randomly selected nurses working in teaching hospitals affiliated with Iran University of Medical Sciences. To evaluate readiness of nurses, we examined “nurses’ competency” and “training of nurses” in attitude of nurse managers, also nurses’ attitude about BCMA. We used two questionnaires to gather data. Data were analyzed using SPSS by descriptive statistic methods (frequency, mean, standard deviation). <br />Results: <br />The most readiness rate of hospitals was associated with nurses’ attitude about BCMA application (76.2%), and the lowest rate was referred to training level (23.1%). <br />Conclusion: <br />Nurses’ attitude about BCMA was in good level, however, there were issues such as lack of training and absence of training plans related with barcodes and BCMA which could obstruct implementation of the system.هدف:<br /> یکی از فناوریهایی که برای مرحله مدیریت و اجرای دستورات دارویی نقش کارامدی داشته و منجر به ایمنی دارویی میشود، سیستم مدیریت دارو بوسیله بارکد میباشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان آمادگی پرستاران مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای استفاده از این سیستم انجام شد.<br /> روش بررسی:<br /> تعداد 28 مدیر پرستاری به صورت سرشماری و 283 پرستار شاغل در بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت تصادفی درسال 94 وارد مطالعه شدند. برای ارزیابی آمادگی نیروی انسانی، "صلاحیت و توانمندی پرستاران" و "آموزش پرستاران" از دیدگاه مدیران پرستاری و همچنین "نگرش پرستاران نسبت به استفاده از سیستم مدیریت دارو بوسیله بارکد" بررسی شد. ابزار گردآوری داده دو پرسشنامه بود. از روشهای آماری توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) با استفاده از نرمافزار SPSS برای تحلیل دادهها استفاده شد.<br /> یافته ها:<br /> آمادگی بیمارستانها از نظر نگرش پرستاران نسبت به استفاده از این سیستم در سطح بسیار خوب بود ( 76/4 درصد). آمادگی از نظر صلاحیت و توانمندی پرستاران در سطح خوب ( 53/2 درصد) و از نظر آموزش پرستاران در سطح ضعیف (23/1 درصد) بود.<br /> نتیجه گیری:<br /> نگرش پرستاران نسبت به سیستم مدیریت دارو بوسیله بارکد در سطح خوب بود. با وجود این مشکلاتی از جمله آموزش کم و نداشتن برنامههای آموزشی مشخص در زمینه بارکد و سیستم مدیریت دارو بوسیله بارکد از جمله نواقصی است که میتواند پیادهسازی سیستم را با مشکل مواجه کند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Designing an Auditory Working Memory Task and Investigating the Validity and Reliabilityطراحی آزمون حافظه فعال شنیداری و بررسی روایی و پایایی آن7985868010.22038/jpsr.2017.16501.1399FAپریا پرهیزکار شهریدانشجوی کارشناسی ارشد گروه گفتار درمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ایرانمرتضی فرازیاستادیار، دکتری تخصصی گروه گفتار درمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ایراناکبر بیگلریاناستادیار، دکتری تخصصی گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ایرانفاطمه رفیعیدانشجوی کارشناسی گروه گفتار درمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ایراننگار سلیمانیدانشجوی کارشناسی گروه گفتار درمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، ایرانJournal Article20160511<strong>Abstract</strong> <br />Purpose: <br />The role of auditory working memory in children’s language acquisition is important. In addition, its connection with development of important language parts such as word acquisition has been well investigated. The present study aimed to develop a suitable tool by use of non-words which reflect the real performance of audithory working memory for evaluation of this system’s performance in such a way that it would be possible to determine its capacity as well as its capability to manipulate information. <br />Methods: <br />The current study has a cross-sectional and tool-making design. Words and non-words were first determined and after designing the task, questionnaire that contained 16 words for word level and 16 non words for non-word level were presented to the specialists for validity determination. Statistical population consisted of 9 to 14 years-old Persian language children of elementary (classes three to six) and Secondary school (classes seven and eight) of which 96 subjects were selected by a multistage method. Test was performed in two levels. <br />Results: <br />Results showed that words and non-words have content validity. Mean score of the subjects in words and non-words parts was calculated as 8.49 and 7.76, respectively and mean of total scores was 16.25. There was also a correlation coefficient of coefficient 0.952 in word and 0.729 in nonword section in the significance level of pConclusion: <br />According to the results, we concluded that achieved auditory memory is valid and reliable for the subjects of the present study.هدف:<br /> با توجه به نقش حافظه فعال شنیداری در اکتساب زبان کودکان و ارتباط آن با رشد جوانب مهم زبان مانند اکتساب واژگان و همین طور توانایی این سیستم در ذخیره سازی اطلاعات و دستکاری آنها را در یک دامنه ی زمانی کوتاه مدت در این پژوهش بر آن شدیم تا با استفاده از ناکلمه که منعکس کننده ی عملکرد واقعی حافظه ی فعال شنیداری است ابزاری مناسب برای بررسی عملکرد حافظه فعال شنیداری تهیه کرده تا با کمک آن علاوه بر تعیین دقیق ظرفیت این حافظه، بتوان قابلیت دستکاری اطلاعات توسط این سیستم را نیز بررسی کرد.<br /> روش بررسی: <br /> این مطالعه مقطعی و از نوع ابزارسازی بود. ابتدا کلمات و ناکلمات تعیین گردید پس از طراحی آزمون پرسش نامه ی روایی محتوایی شامل 16 کلمه در بخش کلمه و 16 ناکلمه در بخش ناکلمه جهت محاسبهی روایی محتوایی در اختیار صاحب نظران موضوعی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش، کودکان فارسی زبان 9 الی 14 سالهی فارسی زبان شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری چند مرحله ای 96 نفر از کودکان 9 الی 14 سالهی فارسی زبانی مدارس ابتدایی (پایه های سوم تا ششم) و راهنمایی (هفتم و هشتم) شهر تهران انتخاب شدند. آزمایه طی دو مرحله (مرحله اول اجرای آزمایشی و مرحله دوم اجرای نهایی و تعیین پایایی آزمایه ) اجرا گردید.<br /> یافتهها: <br /> نتایج نشان می دهد کلمات و ناکلمات دارای روایی محتوایی می باشند. میانگین امتیاز آزمودنیها در بخش کلمه 8/49، ناکلمه 7/76 و میانگین مجموع امتیازها 16/25 بدست آمد. بین اجراهای متوالی نیز ضریب همبستگی در بخش کلمه 0/952 و در بخش ناکلمه 0/729 بدست در سطح معناداری(0/001 >p) وجود دارد. <br /> نتیجهگیری: <br /> این یافتهها نشان می دهد آزمون حافظه شنیداری بدست آمده برای آزمودنیهای این مطالعه ازروایی و پایایی مناسبی برخوردار است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622The Effect of Eight Weeks Selected Exercises on Balance Indexes in Elderly Patients with Knee Osteoarthritisتاثیر هشت هفته تمرینات منتخب بر شاخصهای تعادلی مردان سالمند مبتلا به استئوآرتریت زانو8697872610.22038/jpsr.2017.13197.1265FAمهدی صفری بکدانشجوی دکتری آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-6746-5975ناهید خوشرفتار یزدیاستادیار، گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000000299698335علی آقاجانیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151112Purpose: <br />Knee Osteoarthritis is considered as one of the most prevalent musculoskeletal disorders which leads to joint degeneration and consequently deterioration of function and balance. Imbalance in the elderly is a factor for falling and consequently complications. Therefore, preventing these problems is essential. The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks selected exercise on balance indexes in elderly patients with Knee Osteoarthritis. <br />Methods: <br />Twenty-four elderly males with knee osteoarthritis in the age range of 55 to 65 years were selected through non-probability inconvenient sampling and divided randomly into two groups; experimental group (n=12, weight 79.16 ± 11.98 Kg and height 169.16± 7.01 Cm) and control group (n=12, weight 77.08 ± 9.31Kg and height 167.66 ± 5.03 Cm). The balance indexes were examined before and after eight weeks of exercise by using the biodex system (postural stability test). Repeated measures analyze of variance were used for data analysis. Dependent and independent t-tests were used to examine differences within and between groups (p>0.05). <br />Results: <br />Our finding showed significant difference in experimental group between pre and post tests in AP (p=0.003), ML (p=0.006), and overall (p=0.001) indexes. However, there were no significant difference in control group between pre and post tests (p>0.05 for all indexes). There were significant differences between two groups in AP (p=0.03), ML (p=0.04), and overall (p=0.01) indexes. <br />Conclusion: <br />The findings showed that eight weeks selected exercise could significantly improve all balance indexs, therefore, it may could consider as an effective method to improve balance and to prevent falling down in patients with knee osteoarthritis.هدف:<br /> استئوآرتریت زانو یکی از شایعترین مشکلات عضلانی- اسکلتی میباشد که باعث تخریب مفصل و متعاقب آن کاهش سطح عملکرد و نقص در تعادل می شود. عدم تعادل در سالمندان عاملی برای سقوط و عوارض پس از آن می باشد. لذا راهکارهای مناسب میتواند از این مشکلات جلوگیری نماید. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات منتخب بر شاخصهای تعادلی مردان سالمند مبتلا به استئوآرتریت زانو می باشد.<br /> روش بررسی:<br /> بیست و چهار بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو با دامنه سنی 65-55 سال به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب، و بصورت تصادفی به دو گروه تمریندرمانی (میانگین قد7/01±169/16، وزن 11/98±79/16 و کنترل (میانگین قد 5/03±167/66، وزن 9/31±77/08) تقسیم شدند. برای بررسی ثبات پاسچرال از دستگاه بایودکس و تست Postural Stability استفاده شد. برنامه تمرینی طی 8 هفته زیر نظر مربی انجام شد. برای مقایسه میانگینهای درونگروهی، از آزمونهای آماری تی همبسته و برای مقایسه میانگینهای بینگروهی از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. برای تعیین تفاوتها نیز سطح معنی داری کمتر از (0/05>p) در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها:<br /> تغییرات درونگروهی در گروه آزمودنیها بین نمرات تعادلکلی (0/001=p)، تعادلداخلی- خارجی (0/006=p) و تعادلقدامی- خلفی (0/003=p) قبل و بعد از انجام تمرینات معنادار بود. همچنین تغییرات بینگروهی در دو گروه شاهد و کنترل در نمره تعادلکلی (0/01=p)، تعادلداخلی- خارجی (0/04=p) و تعادل قدامی ـ خلفی (0/03=p) تفاوت معناداری را نشان داد.<br /> نتیجه گیری:<br /> نتایج نشان داد که هشت هفته تمرینات منتخب می تواند به طور معنی داری باعث بهبود شاخصهای تعادلی (تعادلی کلی، تعادل قدامی- خلفی و تعادل داخلی- خارجی) در افراد سالمند مبتلا به استئوآرتریت زانو گردد و شاید بتوان این تمرینات را برای بهبود تعادل و جلوگیری از سقوط به سالمندان مبتلا به استئوآرتریت زانو توصیه نمود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52386220170622Review on Clinical Applications and Psychometric Properties of Dizziness Handicap Inventory in English, Persian and other Languagesمروری بر ویژگیهای کاربردی و خصوصیات سایکومتری پرسشنامه معلولیت سرگیجه در نسخههای انگلیسی، فارسی و دیگر زبانها98108872210.22038/jpsr.2017.18201.1465FAصادق جعفرزادهاستادیار، دکتری تخصصی شنوایی شناسی، گروه شنوایی شناسی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-8887-7509اسحاق بهرامیاستادیار گروه جراحی اعصاب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران0000-0001-9774-6121اکرم پوربختدانشیار گروه شنوایی شناسی، مرکز تحقیقات توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران0000-0002-9779-3558شهره جلاییدانشیار گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20160807Vertigo and imbalance are common problems that may affect many aspects of patients’ life. Dizziness handicap inventory is an instrument for physical, emotional and functional assessment of these patients and frequently used in research and clinical setting. This questionnaire is quite helpful for patients’ assessment and follow-up. In this review article, considering all of the translations, different psychometric properties especially in Persian language will be discussed. The DHI showed high validity, reliability and internal consistency, however, factor analysis showed different results.سرگیجه و عدم تعادل مشکل بسیار شایعی است که بخشهای مختلفی از ابعاد زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از ابزارهای ارزیابی وضعیت بیماران سرگیجه و عدم تعادل، پرسشنامه معلولیت سرگیجه میباشد که ابعاد فیزیکی، عملکردی و احساسی ان را مورد پررسی قرار میدهد. این پرسشنامه در کار کلینیکی و تحقیقاتی مورد توجه بسیاری از متخصصین قرار گرفته است و در امر ارزیابی و کنترل بهبودی بیماران به کرات استفاده گردیده است. در این مقاله مروری، با بررسی تمامی ترجمههای موجود در زبانهای زنده دنیا، خصوصیات مختلف سایکومتری این پرسشنامه مخصوصا در زبان فارسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در بررسیهای انجام شده، پرسشنامه دارای امتیازات متعددی از جمله روایی مناسب و تکرارپذیری ثبات درونی بالا میباشد اما آنالیز عاملی پرسشنامه نتایج متفاوتی را نشان میدهد.