دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321The Effect of Pilates Exercises on Muscular Endurance of the Central Part of Body and the Range of Motion of Lumbar Spine in Patients with Spondylolysisتاثیر تمرینات پیلاتس بر استقامت عضلانی ناحیه مرکزی بدن و دامنه ی حرکتی ستون فقرات کمری بیماران مبتلا به Spondylolysis7161252110.22038/jpsr.2019.36259.1877FAسعید جمالی برایجانیکارشناس ارشد گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اصفهان (خوارسگان)، اصفهان، ایران0000-0002-7494-0009نادر رهنمااستاد گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-0443-4303سعید ابریشم کاراستاد گروه جراحی مغز، اعصاب و ستون فقرات، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20181127Purpose: <br />Spondylolysis, is an anatomical disorder in posterior vertebrae part in area between pedicle and the lamina in between joint region Pars InterArticularis which affects the patient function. Therefore, the aim of this study was to examine the effect of eight weeks Pilates exercise on muscular endurance of the central part of the body and the range of motion of lumber spine in patients with spondylolysis. <br />Methods: <br />Fourteen women with spondylolysis by spine's neuropsychologist diagnosis were selected, and were randomly divided into two equal groups of experimental (mean ± SD: 38.8±8.5 years, height 161.2 ± 6.9 cm, weight 69 ± 8.7 kg), and control (mean ± SD: 38.4±8.7 years, height 165 ± 5.2 cm, weight of 65.8± 6.8 kg). Experimental group performed selected Pilates exercise for eight weeks, three sessions in a week, and each session 60 minutes, , but during these time control group did not participate in any treatment activity and performed normal daily activities. Muscle endurance (McGill test) and range of motion lumbar spine (Modified-Modified Schober's Technique) were evaluated before and after eight weeks training. For data analysis, analysis of variance model with duplicate size (p<0.05) were used<strong>.</strong> <br />Results: <br />In experimental group, muscular endurance was significantly increased (p<0.05), but no significant differences were observed in control group (p>0.05). In total, there were significant differences between experimental and control groups (p<0.05). In experimental group, range of motion lumbar spine were significantly increased (p<0.05), but no significant differences were observed in control group (p>0.05). In total, there were significant differences between experimental and control groups (p<0.05). <br />Conclusion: <br />It can be concluded that Pilates training could improve muscular endurance of the central body region and range of motion lumber spine patients with spondylolysis. Therefore, it could Probably be suggested as a useful modality for the rehabilitation and spondylolysis treatment.هدف: <br /> Spondylolysis یک نقص آناتومیکی در قسمت خلفی مهره در ناحیه بین Pedicle و Lamina در قسمت بین مفصلی Pars InterArticularis می باشد که عملکرد بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر استقامت عضلانی ناحیه مرکزی بدن و دامنه ی حرکتی ستون فقرات کمری بیماران مبتلا به Spondylolysis بود.<br /> روش بررسی:<br /> تعداد 14 نفر زن بیمار مبتلا به Spondylolysis با تشخیص پزشک جراح مغز و اعصاب ستون فقرات به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی به دو گروه، مداخله با میانگین (سن 8/5±38/8سال، قد 6/9±161/2 سانتی متر، وزن 8/7 ± 69 کیلوگرم) و کنترل با میانگین (سن 8/7 ± 38/4 سال، قد 5/2±165 سانتی متر، وزن 6/8 ± 65/8 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه بمدت 60 دقیقه به انجام تمرینات منتخب پیلاتس پرداختند. استقامت عضلانی ناحیهی مرکزی بدن (Test McGill)، دامنه حرکتی ستون فقرات کمری (تست شوبر دو بار اصلاح شده)، نمونه ها قبل و بعد از هشت هفته مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در بین گروه های مورد مطالعه از مدل آنالیز واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد (0/05>p).<br /> یافته ها:<br /> در گروه مداخله استقامت عضلانی ناحیه مرکزی بطور معناداری (0/05>p) افزایش یافت، اما در گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد (0/05<p). در مجموع تفاوت معناداری بین گروه مداخله و کنترل مشاهده شد (0/05>p). در گروه مداخله دامنه حرکتی ستون فقرات کمری بطور معناداری (0/05>p) افزایش یافت، اما در گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد (0/05<p). در مجموع تفاوت معناداری بین گروه مداخله و کنترل مشاهده شد (0/05>p).<br /> نتیجه گیری:<br /> از یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات منتخب پیلاتس می تواند موجب بهبود استقامت عضلانی ناحیه مرکزی بدن و دامنه حرکتی ستون فقرات کمری بیماران مبتلا به Spondylolysis گردد، لذا احتمالا می تواند به عنوان یک روش مفید برای توانبخشی و درمان بیماری Spondylolysis پیشنهاد شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Language Sample Length Effect on Mean Length of Utterance in Morpheme in Normal Persian Childrenتعیین اثر طول نمونه زبانی بر میانگین طول گفته بر اساس تکواژ در کودکان طبیعی فارسی زبان17251252210.22038/jpsr.2019.32819.1814FAنسترن قادرنیاکارشناس گفتاردرمانی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایران0000-0003-0712-3233مریم علی زادهمربی گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایران0000-0001-5941-8151ناهید جلیله ونداستادیار گروه گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانشهره جلاییدانشیار آمار زیستی، گروه فیزیوتراپی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانسمیه ملاآقاجانیکارشناس ارشد آمار زیستی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایرانJournal Article20180618Purpose: <br />Language sample analysis (LSA) is one of the best methods of language evaluation and mean length of utterance (MLU), and also it is one of the most popular methods for analyzing language samples in children. Spontaneous utterance sampling determining MLU requires a lot of time and now it is not clear how many utterance in spontaneous speech sample of Persian-speaking children can represent their ability in morphology and syntax. Determining the relationship between the length of language sample and the MLU can help further research in determining the reliable sample to evaluate MLU in Persian speaking children. Therefore, this study aimed to determine the effect of language sample length on MLUm (Mean Length of Utterance in Morpheme) in Persian-speaking children aged 4-5 years. <br />Methods: <br />30 children (15 girls and 15 boys) were selected from kindergartens in Babol. Language sampling was performed in a 30-minute free play between the child and researcher. Four sets of speech samples in different lengths of 50, 100, 150, and 200 utterances were transcripted sequentially. The mean MLUm in different lengths was compared by one-way ANOVA and Bonferroni's post hoc test. <br />Results: <br />The mean MLUm was significantly different in samples with 50 (mean = 4.40) and 150 (mean = 4.71), and samples with 50 (mean = 4.40) and 200 (mean = 4.79) utterances. No significant difference was found between MLUm in other lengths (p<0/05). <br />Conclusion: <br />In spontaneous speech samples of Persian-language children, the length of the language sample was effective on MLUm, therefore, that an increase in sample length of more than 100 utterance can improve the MLUm. This effect is not significant in language samples with more than 100 utterances.هدف:<br /> تحلیل نمونه زبانی (LSA: Language Sample Analysis) یکی از بهترین شیوه های ارزیابی زبان و میانگین طول گفته ((MLU: Mean Length of Utterance یکی از پرکاربرد ترین شیوه ها برای تحلیل نمونه زبانی در کودکان است. نمونه گیری از گفتار خودانگیخته به منظور تعیین MLU مستلزم صرف زمان زیادی است و در حال حاضر مشخص نیست که چه تعداد گفته از نمونه گفتار خودانگیخته کودکان فارسی زبان نماینده توانایی آن ها در تکواژشناسی و نحو است. تعیین وجود رابطه بین حجم نمونه زبانی و MLU میتواند راهگشای تحقیقات بعدی در زمینه تعیین طول نمونه زبانی مورد اطمینان برای تعیین MLU در کودکان فارسی زبان باشد، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر طول نمونه زبانی بر میانگین طول گفته بر اساس تکواژ(Mean Length of Utterance in Morpheme: MLUm) در کودکان 5- 4 ساله طبیعی فارسی زبان انجام گرفت.<br /> روش بررسی:<br /> 30 کودک (15 دختر و 15 پسر) از مهدکودک های شهر بابل انتخاب شدند. نمونه گیری زبانی طی 30 دقیقه بازی آزاد هر کودک با آزمونگر انجام گرفت. چهار مجموعه از نمونه گفتار در طول های مختلف، 50، 150،100 و 200 گفته، پی در پی نسخه برداری شدند. میانگین MLUm در طول های مختلف با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد مقایسه قرار گرفت.<br /> یافته ها:<br /> میانگین MLUm در نمونه های دارای 50 (میانگین=4/40) و 150(میانگین=4/71) گفته و نمونه های دارای 50 (میانگین=4/40) و 200 (میانگین=4/79) گفته به صورت معنادار با هم متفاوت بود. تفاوت میانگین MLUm در سایر حجم ها معنادار نبود (0/05 >p).<br /> نتیجه گیری:<br /> در نمونه گفتار خودانگیخته کودکان طبیعی فارسی زبان طول نمونه زبانی بر MLUm موثر بوده و افزایش طول نمونه زبانی به میزان 100 گفته یا بیشتر موجب افزایش MLUm می گردد. این تاثیر در نمونه های زبانی بیش از 100 گفته معنادار نیست.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Comparison of the Effects of Three Corrective Exercise Methods on the Quality of Life and Forward Head of men with Upper Cross Syndromeمقایسه اثر سه روش اصلاحی بر کیفیت زندگی و سر به جلو در مردان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی26361252510.22038/jpsr.2019.27480.1717FAفاروق رستمی ذلانیکارشناسی ارشد گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000 -0003-4489-6705شهرام آهنجاندانشیار گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه امیرکبیر، تهران، ایران0000-0003-3047-3266سجاد روشنیاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0003-0938-6918سجاد باقریان دهکردیاستادیار گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران0000-0002-0615-3281علیرضا فلاحکارشناسی ارشد گروه آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0609-4412Journal Article20171107Purpose: <br />Upper cross syndrome causes malalignment in body. The purpose of this study was to compare the effects of three corrective exercise methods on the quality of life and forward head angle of people with upper cross syndrome. <br />Methods: <br />The present study was a semi-experimental and pre-posttest. A total of 30 patients were selected from all the patients referred to the Ilam city Clinical corrective exercise, who were suffering from upper cross syndrome and divided randomly into three experimental groups. The first experimental group performed the combined lower and upper limb corrective exercises for eight weeks. The second experimental group performed the upper limb exercises during the same period, and the third group performed the same lower limb exercise program during the same period. Before and after intervention, quality of life and forward head angle were measured using the SF-36 scale and the Photogrammetry. In data analysis, the significance level was pResults: <br />All three groups showed a significant difference before and after intervention on the quality of life scale (p<0.05) and forward head angle (p<0.05). A comparison of the data between three groups regarding the quality of life scale and forward head angle showed a significant difference before and after the training period, also the results showed that the improvement in upper and lower combinations was more than the other two groups. <br />Conclusion: <br />Upper and lower extremity correction exercises have an effect on the quality of life and forward head angle in people with upper crossover syndrome. Therefore, occupational therapies may improve the program of lower and upper limb combined exercises in treatment of affected patients.هدف:<br /> سندرم متقاطع فوقانی موجب بروز ناراستایی در بدن می شود. هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر سه روش تمرینات اصلاحی بر کیفیت زندگی و زاویه سر به جلو در افراد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی بود.<br /> روش بررسی:<br /> تحقیق حاضر به صورت نیمه تجربی و پیش آزمون و پس آزمون بود. بین کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک حرکات اصلاحی شهر ایلام که مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی بودند، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی اول به مدت هشت هفته تمرینات ترکیبی منتخب اصلاحی اندام تحتانی و فوقانی را انجام دادند. گروه تجربی دوم در مدت مشابه برنامه تمرینات اندام فوقانی و گروه سوم نیز در همین مدت برنامه تمرینات اصلاحی پایین تنه را انجام دادند. قبل و بعد از مداخله کیفیت زندگی و زاویه سر به جلو افراد به ترتیب با استفاده از مقیاس SF-36 و فوتوگرامتری اندازه گیری شد. در تحلیل داده ها سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. <br /> یافته ها:<br /> هر سه گروه تفاوت معنی داری را در قبل و بعد از مداخله در مورد مقیاس کیفیت زندگی (0/05>p) و میزان زاویه سر به جلو (0/05>p) نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که میزان بهبودی در گروه تمرینات ترکیبی فوقانی و تحتانی بیشتر از دو گروه دیگر بود.<br /> نتیجه گیری:<br /> تمرینات اصلاحی اندام های فوقانی و تحتانی بر کیفیت زندگی و زاویه سر به جلو در افراد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی موثر بوده لذا، کاردرمان ها می توانند از برنامه تمرینات ترکیبی اندام تحتانی و فوقانی در درمان افراد مبتلا بهبودی بیشتری حاصل کنند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321A Survey on Perspectives of Diabetic Patients about the Use of Health Portalsبررسی دیدگاه بیماران دیابتی در رابطه با استفاده از پورتال های سلامت37441252810.22038/jpsr.2019.31512.1793FAخلیل کیمیافراستادیار، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-0351-4675فرشته منوچهری منزهکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانعلیرضا بنای یزدی پوردانشجوی کارشناسی ارشد گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-9284-2640پرویز معروضیدکترای تخصصی آمار زیستی، گروه آمار زیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایراندکترای تخصصی آمار زیستی، گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-4639-8072معصومه سرباززین آباداستادیار گروه مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-5456-8505Journal Article20180509Purpose<em>:</em> <br />Patient portals play an important role in the health care management, especially in chronic diseases, such as diabetes. The aim of this study is to examine the perspectives of diabetic patients on the use of health portals. <br />Methods<em>:</em> <br />This descriptive cross-sectional study was conducted in 2017. The statistical population included 145 diabetic patients referring to a diabetes center in Mashhad for a four-month period. The data collection instrument was a valid and reliable questionnaire. Data analysis was conducted using descriptive statistics in the SPSS v.16 software. <br />Results<em>:</em> <br />In this study, the majority of participants were female (50.3%). The mean age of the participants was 40 years. The results showed that 70.3% of the patients agreed with the role of health portals in facilitating the communication between physician and patient. Moreover, 67.6% of patients agreed with the usefulness of the diabetes portal and 64.1% of them agreed with its appropriateness as a substitute for the patient interaction with the health care provider. In the present study, the most important expectations of diabetic patients of the health portal included prescription rewrite by the physician without the presence of the patient, assessment of the laboratory tests results and patient self-assessment of the health status. <br />Conclusions<em>:</em> <br />Patient involvement in the health care will have a significant impact on the improved quality of the care, and health portals can play a crucial role in this regard. Furthermore, if patients are expected to participate in their treatment process, more information about their attitudes, needs, experiences, and awareness of the health portals is needed.هدف: <br /> پورتال های بیمار نقش مؤثری در مدیریت مراقبت سلامت مخصوصا بیماری های مزمن همچون دیابت دارند. هدف این مطالعه بررسی دیدگاه بیماران دیابتی در رابطه با استفاده از پورتال های سلامت، می باشد.<br /> روش بررسی:<br /> یک مطالعه توصیفی– مقطعی در سال 1396 انجام شد. جامعه پژوهش شامل 145 نفر از افراد دیابتی بودند که به مدت چهار ماه به یک مرکز دیابت واقع در شهر مشهد مراجعه می کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ای معتبر و پایا بود. تحلیل داده ها با آمار توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS 16انجام گرفت.<br /> یافته ها:<br /> در این مطالعه 50/3 درصد شرکت کنندگان زن بودند و میانگین سنی افراد 40 سال بود. نتایج نشان داد که 70/3 درصد از بیماران با نقش پورتال ها در تسهیل برقراری ارتباط بین پزشک و بیمار کاملا موافق و موافق بودند. 64/1 درصد از بیماران با سودمندی پورتال دیابت و67/6 درصد از آنان با مناسب بودن آن به عنوان یک جایگزین برای تعامل فرد با ارائه دهنده کاملا موافق و موافق بودند. مهمترین انتظارات بیماران دیابتی از پورتال در این مطالعه، باز نویسی نسخه توسط پزشک بدون حضور بیمار، ارزیابی نتایج تست های آزمایشگاهی و ارزیابی وضعیت سلامت توسط خود بیمار بود.<br /> نتیجه گیری:<br /> مشارکت بیمار در فرایند مراقبت تاثیر بسزایی در بهبود کیفیت مراقبت خواهد داشت و پورتال های سلامت می توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. از سوی دیگر، برای جلب مشارکت هرچه بیشتر بیمار در روند درمان، باید اطلاعات بیشتری در مورد نگرش ها، نیازها و آگاهی از بیماران در مورد پورتال ها و تجربیات آن ها کسب گردد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Effect of Training Modified FIFA 11+ on Kinematic Factors of Landing in Elite Handball Playersتاثیر تمرین پیشگیری از آسیب فیفا +11 تعدیل شده بر فاکتورهای کینماتیکی فرود از پرش بازیکنان مرد نخبه هندبال45571252610.22038/jpsr.2019.25426.1677FAسعید عابدین زادهدانشجوی دکتری گروه آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0002-1693-3433منصور صاحب الزمانیاستاد گروه آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0002-1368-8508محمدرضا امیرسیف الدینیدانشیار گروه بیومکانیک، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0001-8137-0860حمید عباسیاستادیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران0000-0002-1037-6453Journal Article20170804Purpose: <br />Warm-up programs are one of the most commonly used prevention programs in various sports. The most famous warmup training program is the FIFA 11+ for soccer which has been well researched in different sports. However, the mechanism of the effect of these exercises is still unclear, and this study examines the kinematic changes in landing after jumping by intervention of the modified FIFA 11+ program. <br />Methods:<br />In this semi-experimental study, 48 young and adult elite handball players were selected in the national league and randomly assigned into the equal training and control groups. The training group performed routine exercise and modified FIFA 11+, while the control group had only their routines exercises. Using the force plate and the Opti-Track camera, and the passive markers located on the landmarks of the body, by using MATLAB program, the trunk and knee flexion angles on the sagittal plane and the knee valgus angle on the frontal plate during the landing from the vertical jump at initial contact and whole landing time were analyzed. <br />Results: <br />The modified 11+ training program had a significant effect on landing kinematic factors including increased flexion angle of the trunk and knee flexion and reduction of knee valgus angle in the training group. Comparing the two groups in post-test analysis, the flexion angles of the trunk and knee valgus angle were significantly different between the training group and the control group. <br />Conclusion: <br />The warm up and prevention program of FIFA 11+ with increase trunk flexion have an effect on lower limb muscle activation, resulting in more energy absorption and less force transmitted to the knee. By increasing the angle of knee flexion, reduces the shear forces and thus reduces pressure on the knee ligaments. Also, with the reduction of the valgus knee angle, the valgus load is reduced and all of these factors can be the cause of reducing the incidence and reduce the severity of injuries to the lower extremities, especially the knee.هدف:<br /> برنامه های گرم کردن از متداول ترین برنامه های پیشگیری کننده از آسیب در ورزش های مختلف می باشد. معروف ترین برنامه تمرینی با ساختار گرم کردن فیفا <sup>+</sup>11 می باشد که ویژه فوتبال می باشد اما در دیگر رشته های ورزشی باعث کاهش آسیب گردیده است. اما هنوز مکانیسم اثر این تمرینات مشخص نمی باشد و این مطالعه تغییرات کینماتیکی فرود از پرش بعد از اجرای برنامه فیفا <sup>+</sup>11 تعدیل شده را بررسی می نماید.<br /> روش بررسی:<br /> در این مطالعه نیمه تجربی 48 نفر از بازیکنان جوان و بزرگسال نخبه هندبال حاضر در لیگ کشور انتخاب شده و به طور تصادفی به گروه های مساوی تمرین و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین علاوه بر تمرینات معمولی خود تمرین <sup>+</sup>11 تعدیل شده را نیز انجام میدادند و گروه شاهد تنها تمرینات معمولی خود را داشتند. با استفاده از صفحه نیرو Kistler و دوربینOptitrack و مارکرهای پاسیو مستقر شده بروی لندمارک های بدن، و با کمک نرم افزار متلب زوایای خمیدگی تنه و خمیدگی زانو در صفحه Sagittal و زاویه والگوس زانو در صفحه فرونتال در هنگام فرود از پرش عمودی در لحظه تماس اولیه با صفحه نیرو و در طول فرود محاسبه گردید. برای مقایسه گروه ها و تاثیر مداخله از آزمون آنوای دو راهه با اندازه های تکراری استفاده شد.<br /> یافته ها:<br /> برنامه تمرین گرم کردنی <sup>+</sup>11 تعدیل شده باعث تاثیر معنی داری بر فاکتورهای کینماتیکی فرود شامل افزایش زاویه خمیدگی تنه و خمیدگی زانو و کاهش زاویه والگوس زانو در گروه تمرین گردید. در مقایسه دو گروه در پس آزمون زوایای خمیدگی تنه و زاویه والگوس زانو گروه تمرین با گروه شاهد اختلاف معنیداری وجود داشت.<br /> نتیجه گیری:<br /> تمرینات گرم کردنی و پیشگیری از اسیب فیفا <sup>+</sup>11 با خمیدگی تنه در هنگام فرود احتمالا بر فعال سازی عضلات اندام تحتانی تاثیرگذار بوده، موجب جذب بیشتر انرژی شده و نیروی کمتری را به زانو منتقل میکند. با افزایش زاویه خمیدگی زانو در هنگام فرود، باعث کاهش میزان نیروهای برشی و در نتیجه کاهش فشار به رباط های زانو میگردد. همچنین با کاهش زاویه والگوسی زانو بار والگوسی کاهش یافته و تمام این عوامل می تواند از مکانیسم های کاهش میزان شیوع و یا کاهش شدت آسیب های وارده به اندام تحتانی بویژه زانو باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321An Investigation of the Distribution of Coronal Topography Maps by Pentacam in the Rural Population of the North and South of Iranبررسی توزیع نقشه های توپوگرافی قرنیه توسط پنتاکم در جمعیت روستایی شمال و جنوب کشور58651252710.22038/jpsr.2019.31047.1785FAمحمد قاسمی برومنداستادیار گروه اپتومتری، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0003-2372-3861محمد آقازاده امیریمربی گروه اپتومتری، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانفاتح حمیدیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه اپتومتری، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0001-9809-3564فرشید کریمیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-7123-5999مژگان پاکبیندانشجوی دکتری پژوهشی، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی بیماریهای چشم، بیمارستان چشم پزشکی نور، تهران، ایران0000-0002-8668-513Xفریدا جباری آزادپژوهشگر مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی بیماری های چشم، بیمارستان چشم پزشکی نور، تهران، ایرانعباسعلی یکتااستاد گروه اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-4356-9064مهدی خبازخوباستادیار مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی بیماری های چشم، بیمارستان چشم پزشکی نور، تهران، ایران0000-0003-0801-8793ارسلان حمیدیدکترای تخصصی طب کار، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانJournal Article20180411Purpose: <br />To determine the distribution of corneal topographic patterns measured by Pentacam in a rural population based on age and gender. <br />Methods: <br />In this cross sectional population based study, two different rural regions in Iran were randomly selected, by random cluster sampling. Detailed optometric examination including – refraction (objective and subjective), visual acuity assessment and slit lamp evaluation and Pentacam topography were conducted for all participants<strong>.</strong> <br />Results: <br />Corneal topographic maps of 794 rural cases were evaluated. The mean age of patients was 32.1<span style="text-decoration: underline;">+</span>18.53 years. A total of 398 patients (51.1%) were male and 396 patients (49.9%) were female. The most prevalent topographic pattern was Symmetric Bowtie (21.6%) and after that Superior Steepening (17.9%) and the more rare patterns were Asymmetric Bowtie with Skewed Radial Axis (AB-SRAX) (3%) and Round (5.6%). The most prevalent topographic patterns in age range from 5-20yr were Oval and Symmetric bowtie (25.9), in 21-40yr was Symmetric bowtie (27.8) and -in >40yr was the Irregular pattern (18.6). <br />Conclusions: <br />This study showed us an important information about corneal topographic patterns of Iranian rural population for the first time. Our result showed that Symmetric bowtie was the most prevalent and skewed radial axis was the rarest topographic pattern. Using this finding can help us in diagnosing and treating the corneal disorders.هدف: <br /> تعیین توزیع نقشه های توپوگرافی قرنیه توسط پنتاکم در یک جمعیت روستایی به تفکیک سن و جنس<br /> روش بررسی:<br /> این مطالعه بصورت مقطعی در دو منطقه روستایی از شمال و جنوب ایران صورت گرفت، در این مطالعه نمونه ها بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای تمام شرکت کنندگان معاینات بینایی- سنجی شامل اندازه گیری دید و رفرکشن انجام انجام گرفت، تمام شرکت کنندگان تحت معاینه با اسلیت لامپ قرار گرفتند و سپس برای تمام افراد شرکت کننده توسط پنتاکم تصویر برداری قرنیه انجام می شد.<br /> یافته ها: <br /> در این گزارش یافته های 794 فرد با میانگین سنی 18/53±32/10 آنالیز شد؛ 398 نفر (51/21 درصد) از افراد شرکت کننده مذکر بودند. شایع ترین نقشه توپوگرافیک Symmetric Bowtie با 171 نفر (21/6 درصد) و بعد از آن Superior Steepening با 142 نفر (17/9 درصد) بودند و کمترین تعداد به ترتیب مربوط به گروه های Skewed Radial Axis با 24 فرد (3 درصد) و گروه Round با 45 نفر (5/6 درصد) بودند. شایعترین نقشه توپوگرافی در گروه سنی20-5 سال Oval و Symmetric Bowtie 9/25 درصد، گروه سنی 40-21 سال Symmetric Bowtie با 72 نفر (27/8 درصد) و بیشتر از 40 سال بیشترین تعداد افراد در گروه Irregular با 48 نفر (18/6 درصد) بودند.<br /> نتیجه گیری: <br /> این مطالعه برای اولین بار اطلاعات مهمی از نقشه های توپوگرافی روستاییان شمال و جنوب ایران در اختیار ما قرار داد، یافته های ما نشان داد Symmetric Bowtie شایع ترین و Skewed Radial Axis نادرترین نوع نقشه توپوگرافی می باشد. استفاده از یافته ها این مطالعه در تشخیص مشکلات قرنیه و امور درمانی می تواند موثر باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Validity and Reliability Measurement of the Cognitive-motor Functions Test in Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD)سنجش روایی و پایایی آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی در اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی66751252910.22038/jpsr.2019.25981.1692FAمیثم بیکدانشجوی دکتری تخصصی یادگیری حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-0333-2791مریم نزاکتالحسینیدانشیار گروه رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-000024603-7947احمد عابدیدانشیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-3828-3419Journal Article20170830Propose: <br />For the measurement of symptoms of children with attention deficit/hyperactivity disorder, questionnaires and neuropsychology scales are being used. This study aimed to investigate the validity and reliability measurement of the cognitive-motor functions test in ADHD. <br />Methods: <br />A number of 36 children were selected (age range: 6-12 years, mean age 9.12±2.38 years old) with lack in comorbid who referred to Counseling and Psychological Clinical Shenakht Center of Isfahan city. All children were asked to fill the parent and teacher Conner’s questionnaires and recorded cognitive-motor functions measurement tests. Correlations between parent, teacher Conner’s subscales and cognitive-motor functions test were investigated. <br />Results: <br />The results of Pearson correlation coefficient showed that there is a significant relation between commission error in cognitive-motor functions test and hyperactivity subscales in Conner’s parent (r=0.93, p<0.01) and teacher (r=0.91, p<0.01) questionnaire. The relationship between omission error with inattention subscales of Conner’s parent (r=0.83, p<0.01) and teacher (r=0.90, P<0.01) questionnaire were also significant. Also there are significant correlations between reaction time and opposition subscale (impulsivity) of Conner’s parent (r=0.92, p<0.01) and teacher (r=0.82, p<0.01) questionnaire. <br />Conclusion: <br />The current study showed strong correlation between Conner’s questionnaires scales and cognitive-motor functions test in ADHD. So, this tool was used for diagnostic of this disorder parallel with the other questionnaires and neuropsychology.هدف:<br /> برای سنجش علایم کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، از مقیاس های پرسشنامه ای و نوروسایکولوژیک استفاده میشود. این مطالعه با هدف سنجش روایی و پایایی آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی در اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد.<br /> روش بررسی:<br /> تعداد 36 کودک از بین کودکان 6 تا 12 سال (میانگین سنی 2/38±9/12 سال) مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و فاقد اختلالات همبود مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی شناخت شهر اصفهان، انتخاب شدند. از تمامی کودکان پرسشنامه های Connersوالدین و معلم و آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی ثبت گردید. همبستگی بین خرده مقیاسهای کانرز والدین، معلم و آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی بررسی شد.<br /> یافته ها:<br /> نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خطای ارتکاب در آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی و خرده مقیاس بیشفعالی در پرسشنامه کانرز والدین (0/01p<، 0/93=r) و معلم (0/01p<، 0/91=r) رابطه معناداری وجود دارد. رابطه بین خطای حذف با خرده مقیاس بیتوجهی پرسشنامه کانرز والدین (0/01p<، 0/83=r) و معلم (0/01p<، 0/90=r) معنادار بود. همچنین بین زمان واکنش و خرده مقیاس مقابلهای (تکانشگری) پرسشنامه کانرز والدین (0/01p<، 0/92=r) و معلم (0/01p<، 0/82=r) همبستگی معناداری وجود دارد.<br /> نتیجه گیری:<br /> مطالعه حاضر همبستگی قوی بین مقیاس های پرسش نامه ای و آزمون کارکردهای شناختی-حرکتی در اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی را نشان داد. بنابراین میتوان از این ابزار در کنار سایر ابزار پرسش نامه ای و نوروسایکولوژیک جهت تشخیص این اختلال استفاده کرد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Comparison of Syntax Comprehension and Production Performances between 4-9 Years-old Children in Stutter and Typically Developing Childrenمقایسه ویژگی های نحوی زبان دریافتی و بیانی بین کودکان لکنتی و عادی 4 تا 9 سال76821253010.22038/jpsr.2019.27156.1710FAداود سبحانی راداستادیار گروه گفتاردرمانی، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-1147-9865آزاده عابدین زادهدانشجوی کارشناسی ارشد گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران0000-0001-6475-0730محدثه سلطانیکارشناس گفتاردرمانی، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانجمشید جمالیاستادیار گروه آمارزیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20171127Purpose: <br />Many theories have been raised about the relationship between stuttering and language development. Some researchers have studied the effect of linguistic factors in stuttering. The aim of the present investigation was to compare syntactic features of receptive and expressive languages between children who stutter and normal children. <br />Methods: <br />The present study is a case-control study. Participants included 21 stutter and 21 non-stutter children aged 4 to 9 years. The evaluation of syntactic features in the two groups was done using the Syntax section of Test of Language Development (TOLD). Kolmogorov-Smirnov test was used to verify the normality of the data. After confirmation of the normality of the data, independent t-test was used to compare the sub-tests measured between stuttering and non- stuttering groups. The value of pResults: <br />The mean standard scores in grammatical understanding subtest between the two groups were similar and showed no significant difference. However, the mean of standard scores in sentence imitation and grammatical completion subtests between two groups were significantly different (p ≤ 0/005). <br />Conclusions: <br />According to the results of this study, children who stutter have lower expression language than normal children. This finding is corresponded with this fact that language proficiency level is effective on the incidence of stuttering.هدف:<br /> نظریه های زیادی درباره ی ارتباط بین لکنت و رشد زبان مطرح شده است. برخی از محققان به بررسی تاثیر عوامل زبان شناختی برلکنت پرداخته اند. هدف مطالعه ی حاضر مقایسه ی ویژگی های نحوی زبان دریافتی و بیانی بین کودکان لکنتی و کودکان عادی می باشد.<br /> روش بررسی:<br /> پژوهش حاضر یک مطالعه ی مورد_شاهدی می باشد. شرکت کنندگان 21 کودک لکنتی و 21 کودک غیرلکنتی در دامنه سنی 4 تا 9 سال بودند. ارزیابی ویژگی های نحوی در دو گروه با استفاده از بخش نحو آزمون رشد زبان (TOLD ) انجام شد. به منظور بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده گردید و پس از تایید نرمال بودن داده ها جهت مقایسه خرده آزمون های اندازه گیری شده میان گروه لکنتی و غیرلکنتی از آزمون تی مستقل استفاده گردید. مقدار 0/05>p، سطح معنی داری آزمون ها در نظر گرفته شد.<br /> یافته ها:<br /> میانگین نمره استاندارد در خرده آزمون درک دستوری TOLD بین دو گروه مورد و شاهد یکسان بوده و تفاوت معنا داری نداشت. اما میانگین نمره استاندارد در خرده آزمون های تقلید جمله و تکمیل دستوری آزمون TOLD بین دو گروه نشان دهنده ی آن است که میانگین نمره استاندارد در گروه مورد در این خرده آزمون ها کمتر می باشد و دو گروه تفاوت معناداری داشتند (0/005≥p).<br /> نتیجه گیری:<br /> مطابق با نتایج حاصل از این تحقیق کودکان لکنتی، زبان بیانی ضعیف تری نسبت به کودکان غیر لکنتی دارند. این یافته با این موضوع که سطح مهارت زبانی بر بروز لکنت موثر است همخوانی دارد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Relationship between Functional Movement Screen Whit Risk Factors and Its Ability to Predict Sport Injuriesارتباط آزمون غربالگری عملکرد حرکتی با ریسک فاکتورهای آسیب زا و توانایی آن در پیشبینی آسیب های ورزشی83921253110.22038/jpsr.2019.27275.1713FAمهدی صفرزادهدانشجوی دکترای آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-2539-3026عبدالحمید دانشجودانشیار گروه آسیب شناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده علوم و ورزش، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000000261972300علی حسین پوردانشجوی کارشناسی ارشد آسیبشناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده علوم و ورزش، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانفائزه بامروتدانشجوی کارشناسی ارشد آسیبشناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده علوم و ورزش، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20171030Purpose: <br />The purpose of this study was to determine the relationship between Functional Movement Screen (FMS) and risk factors and ability to predict injuries in male and female athletes. <br />Methods: <br />Fifty-five students of physical education and sport sciences (32 male, 23 female, age=19.22 ± 0.91 yrs. height = 170.05 ± 8.56 cm) were objectively selected to participate in this research. To evaluate the quality of the movements FMS was used. To evaluate injury risk factors some standard tests such as; medicine ball throw, agility t-test, vertical jump, Y balance, 45-m sprint and V-sit flexibility tests were used. Pearson correlation and logistic regression were used for data analysis (p≤0.05). <br />Results: <br />Logistic regression indicated that students with FMS scores≤14, 4.12 time higher than the other students (FMS>14) supposed to lower extremities injuries (p=0.012). Pearson correlations showed that FMS had significantly negative correlation whit agility and sprint (p< 0.05). Also, FMS had significantly positive correlation whit vertical jump, Y balance and V-sit flexibility (p< 0.05). But, FMS did not have significant correlation whit medicine ball throw (p>0.05). According to FMS scores, 67% of the subjects were supposed to increase risk of injury. <br />Conclusion: <br />Therefore, the FMS test can be used as a predictor of lower body sport injuries. It is also a suitable tool to assess athletic physical performance, before and after participating in sports.هدف:<br /> هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین آزمون غربالگری عملکرد حرکتی با ریسک فاکتورهای آسیبزای تعادل، انعطاف پذیری، چابکی، توان، سرعت و همچنین توانایی پیش بینی آسیب این آزمون در ورزشکاران مرد و زن دانشجو بود.<br /> روش بررسی:<br /> پنجاه و پنج نفر از دانشجویان تربیت بدنی و علوم ورزشی (32 مرد و 23 زن) با میانگین سن 0/91±19/22 سال و قد 8/56±170/05 سانتی متر، به روش هدفمند جهت شرکت در این تحقیق انتخاب شدند. جهت ارزیابی کیفیت حرکات از آزمون غربالگری عملکرد حرکتی استفاده شد. از آزمون های استاندارد؛ پرتاب توپ طبی، چابکی T، 45 متر سرعت، پرش عمودی، تعادل پویا و انعطاف پذیری به منظور سنجش ریسک فاکتورهای آسیب زا استفاده شد. از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک در سطح معناداری برای آنالیز دادهها مورد استفاده قرار گرفت.<br /> یافته ها:<br /> نتایج تحقیق حاضر نشان داد، افرادی که نمره غربالگری عملکرد حرکتی کمتر از 14 داشتند، 4/12 برابر، بیشتر از افرادی که نمره آن ها بالاتر از 14 است در معرض آسیب هستند (0/012=p). همچنین بین غربالگری عملکرد حرکتی با چابکی و سرعت ارتباط منفی و با پرش عمودی، تعادل پویای Y و انعطافپذیری V-sit ارتباط مثبت معناداری وجود دارد (05/0>p)، اما با پرتاب توپ طبی ارتباط معناداری وجود نداشت (0/05<p). با توجه به نمرات غربالگری عملکرد حرکتی، 67 درصد از آزمودنی ها در معرض آسیب بودند.<br /> نتیجهگیری:<br /> با توجه به یافته ها، آزمون غربالگری عملکرد حرکتی می تواند به عنوان ابزاری برای پیشب ینی آسیب های ورزشی و همچنین سنجش میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران، قبل از شرکت در رشته های ورزشی مورد استفاده قرار گیرد. دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Developing Database Systems for Coronary Artery's Patients Hajar Hospital in Shahr-e-Kord 2017طراحی سیستم پایگاه داده بیماران عروق کرونر در بیمارستان هاجر شهرکرد سال 1395931001253210.22038/jpsr.2019.22643.1590FAرضا صفدریاستاد گروه مدیریت اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران0000-0002-4982-337Xمرتضی قاسم پورکارشناس ارشد فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران0000-0003-4013-1526هادی خسرویاستادیار دانشکده کامپیوتر، دانشگاه شهر کرد، شهرکرد، ایراناسماعیل مهرآییناستادیار گروه فناوری اطلاعات سلامت، دانشکده پیراپزشکی خلخال، خلخال، ایران0000-0003-4108-2973Journal Article20170318Purpose: <br />The data is a foundation for decision-making in health care and must be organized in databases. Database has a vital role in application of intelligent systems such as data mining and data warehousing in healthcare area. Given the importance of coronary heart disease, this study executes design and implementation of database for coronary heart disease. <br />Methods: <br />This study was an applied-developed one to design of coronary heart disease database to organize data and implement it in the Microsoft SQL. After the identification and characterization of the requirements, the database system designs and explains its architecture. To implement the system interface, the Visual Studio and C # programming language were used. Finally, the system was evaluated. <br />Results: <br />After recording the 350 data files in the database, according to statements made to the program, different queries were requested from the system. The proposed system in this study captured the risk factors affecting the incidence of coronary artery disease as an input and facilitate applied statistics and provided necessary processing on the data. <br />Conclusion: <br />The designed database in this study can help to store, access, retrieve and compare patient information, and ultimately leads to timely diagnosis and treatment of the disease. Furthermore, the designed database is to meet the needs of users.هدف:<br /> داده ها پایه تصمیم گیری در مراقبت های بهداشتی هستند و باید در قالب پایگاه های داده ای سازمان دهی شوند. اساس استفاده از سیستم های هوشمند از قبیل داده کاوی و انبار داده ها در مراقبت سلامت پایگاه داده می باشد. با توجه به اهمیت بیماری کرونر قلبی، پژوهش حاضر به طراحی و پیاده سازی پایگاه داده برای بیماران عروق کرونر قلب بیمارستان هاجر شهرکرد پرداخته است.<br /> روش بررسی:<br /> مطالعه حاضر از نوع کاربردی - توسعه ای با هدف طراحی پایگاه داده برای سازمان دهی داده های بیماران عروق کرونر قلب و پیاده سازی آن در محیط زبان پرسش ساختار مند (SQL) بود. پس از تعیین و دسته بندی الزامات اطلاعاتی، سیستم پایگاه داده طراحی گردیده و معماری آن توضیح داده شد. برای پیاده سازی واسط کاربری سیستم، از محیط ویژوال استودیو و زبان سی شارپ استفاده شد. در انتها سیستم مورد ارزیابی قرار گرفت.<br /> یافته ها:<br /> پس از ثبت اطلاعات 350 پرونده در پایگاه داده، مطابق دستورات اعمال شده در برنامه، پرس و جوهایی (Query) متفاوت از سیستم درخواست شد. سیستم پیشنهادی در این پژوهش عوامل خطرزای تاثیر گذار در وقوع بیماری عروق کرونر را به عنوان ورودی گرفته و امکان آمارگیری و اعمال پردازش های لازم بر روی دادها را فراهم کرد.<br /> نتیجه گیری:<br /> پایگاه داده طراحی شده در این پژوهش می تواند به ذخیره، دسترسی، بازیابی و مقایسه اطلاعات بیماران کمک کرده و در نهایت منجر به تشخیص و درمان به موقع این بیماری گردد. همچنین، پایگاه داده طراحی شده توانایی پاسخگویی به نیاز های کاربران را نیز دارد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321The Effect of Pilates Trainings on Pain Intensity and Indicators of Balance in the Female with Knee Osteoarthritisتأثیر تمرینات پیلاتس بر شدت درد و شاخص های تعادلی زنان مبتلا به آرتروز زانو1011081253310.22038/jpsr.2019.23997.1634FAسمیرا جمالی معصومیکارشناس ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه فردوسی مشهد ، مشهد، ایران0000-0001-9227-2510ناهید خوشرفتار یزدیاستادیار گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی ، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-9969-8335امیر رشیدلمیردانشیار گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه فردوسی مشهد ، مشهد، ایران0000-0001-6180-8554زهرا رضایی یزدیاستاد گروه بیماری های داخلی، مرکز تحقیقات بیماری های روماتولوژی، دانشگاه علوم پزشکی، مشهد، ایرانJournal Article20170710Purpose: <br />Knee osteoarthritis is the most common disease among female that can cause complications such as pain and postural instability. Therefore, it is very important to find the best way for reducing pain and improving balance in these patients. According to the benefits of Pilates trainings, in the current study, the effect of Pilates trainings on pain and posture stability was investigated in female with Osteoarthritis. <br />Methods: <br />Twenty-six female with Osteoarthritis with mean age of 54.61 years were selected and randomly assigned into two groups, 13 subjects as experimental (high: 158±5 cm, weight: 70.71±7.89 kg) and 13 subjects as control groups (high: 154±6 cm, weight: 70.38±8.30 kg). Before and after 8 weeks of Pilates trainings, postural stability and pain were measured with Biodex Stability System and Visual analogue scale, respectively. Repeated measures ANOVA was used for statistical analysis. <br />Results: <br />Significant reduce in pain intensity (P =0.019) and significant increase in balance index (P=0.002) were observed in experimental group. Furthermore, significant reduce in pain intensity (P=0.001) and significant increase in balance index (P=0.001) were showed in experimental group compared to the control group. <br />Conclusion: <br />It maybe concluded that the Pilates training has a positive effect on reducing pain and increasing postural stability. These trainings may be beneficial to the patients with osteoarthritis.هدف:<br /> استئوارتریت زانو یکی از شایع ترین بیماری ها در زنان می باشد که میتواند موجب عوارضی از قبیل درد و کاهش تعادل شود. لذا پیدا کردن راهی که بتواند این عوارض را کاهش دهد، از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به اثرات مثبت تمرینات پیلاتس، در این تحقیق تأثیر تمرینات پیلاتس بر شدت درد و شاخص های تعادلی زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو مورد بررسی قرار گرفت.<br /> روش بررسی:<br /> تعداد 26 زن مبتلا به استئوآرتریت زانو با میانگین سنی 54/61 سال به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه 13 نفری تجربی ( قد: 5±158 سانتی متر، وزن: 7/89±70/71 کیلوگرم) و کنترل ( قد:6±154 سانتی متر، وزن: 8/30±70/38 کیلوگرم) تقسیم شدند. شاخص های تعادلی و شدت درد به ترتیب با دستگاه بایودکس و مقیاس بصری درد، قبل و بعد از 8 هفته تمرینات پیلاتس اندازه گیری و ثبت شد. دادهها با استفاده از تحلیل آنالیز واریانس اندازه های تکراری در سطح 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. <br /> یافته ها:<br /> نتایج تغییرات درونگروهی در گروه تجربی، کاهش معنی دار شدت درد (0/019=p) و افزایش شاخص تعادل 0/002=p) را در آزمودنی ها نشان داد. همچنین یافته های تغییرات همزمان درون گروهی و بین گروهی (اثر تعاملی) نشان داد که شدت درد (0/001=p) و شاخص تعادل (0/001=p) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بهبود معنیداری یافته است.<br /> نتیجه<sub></sub>گیری:<br /> براساس نتایج تحقیق حاضر، تمرینات پیلاتس اثر مثبتی بر کاهش شدت درد و افزایش شاخص های تعادلی بیماران مبتلا به استئو آرتریت زانو دارد. بنابراین شاید بتوان این تمرینات را برای بهبود علائم بالینی این بیماران پیشنهاد داد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدفصلنامه علمی- پژوهشی علوم پیراپزشکی وتوانبخشی2322-52388120190321Eye Movement Testing Findings in Diabetic: Reviewمروری بر نتایج آزمون های حرکات چشم در افراد مبتلا به دیابت1091191253410.22038/jpsr.2019.32015.1799FAسمیه بومیمرکز تحقیقات عیوب انکساری چشم، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانکارشناس ارشد گروه اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران3245-222-222-111جواد هرویان شاندیزمرکز تحقیقات عیوب انکساری چشم، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایراناستاد گروه اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-5785-348صادق جعفرزاده بجستانیاستادیار گروه شنوایی شناسی، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانعباس عظیمیمرکز تحقیقات عیوب انکساری چشم، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایراناستاد گروه اپتومتری، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-2390-0445Journal Article20180526Diabetes is one of the most common metabolic disorders and one of the main public health concerns in the world. Diabetes causes significant central nervous system complications, which results in important functional damages. Small neurological disorders caused by diabetes are not detectable in neurological routine examinations. Eye movement analysis is a good way to diagnose brain lesions, saccadic reflexes testing has become especially useful in detecting the central nervous system pathology. Diabetes can cause disturbances on saccadic and pursuit eye movement, such as decreasing the accuracy and increasing the delay time of saccade movements and reducing the speed of movement of the pursuit. This can show damage to the central nervous system in diabetic patients. Also, asymmetry in saccadic and optokinetic movements in diabetic indicates that diabetes can cause eye movement impairment by damaging the function of brain stem and the cerebellum and basal ganglion cells. These tests could be useful to diagnose early complications of central nervous system diabetes in these patients. The aim of this study was to review studies that have evaluated the effect of diabetes on eye movement. The article shows the results of the articles presented in different data bases such as Google Scholar, Web of Science, PubMed search engines from 1948 to 2016. In this review, quantitative and qualitative peer reviewed evidences with regard to inclusion and exclusion criteria, have been gathered, summarized, discussed and concluded.دیابت یکی از رایج ترین اختلالات متابولیک و یکی از نگرانی های اصلی سلامت عمومی در جهان می باشد دیابت، عوارض زیادی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد می کند که آسیب های عملکردی مهمی را نتیجه می دهد اختلالات کوچک نورولوژیک که در اثر دیابت ایجاد می شوند در معاینات نورولوژیکال روتین قابل تشخیص نیستند. آنالیز حرکات چشم یک راه مناسب تشخیص ضایعات مغزی است به خصوص بررسی رفلکس های ساکاد ( Saccade) برای شناسایی وجود پاتولوژی سیستم عصبی مرکزی مفید هستند. دیابت می تواند سبب اختلالاتی در حرکات چشم از جمله کاهش دقت و افزایش زمان تاخیر حرکات ساکاد و کاهش سرعت حرکات پرسویت (Pursuit) شود که این می تواند آسیب به سیستم عصبی مرکزی را در بیماران دیابتی نشان دهد همچنین عدم تقارن در حرکات ساکادیک چشم و حرکات اپتوکینتیک در افراد دیابتیک مشخص می کند که دیابت با آسیب به عملکرد پایه مغز و مخچه و سلول های گانگلیون بازال می تواند سبب اختلال حرکات چشم شود این تست ها در تشخیص زودهنگام عوارض دیابت در سیستم عصبی مرکزی این بیماران می توانند مفید باشند. این مقاله نتایج مقالات ارائه شده در پایگاه های داده Google Scholar، Web of science، PubMed از سال 1948 تا 2016 را مورد بررسی، ارزیابی و نقد قرار داده است. شواهد علمی معتبر با توجه به معیارهای ورود و خروج، جمع آوری، بررسی، بحث و نتیجه گیری شده اند. هدف از این مطالعه مروری بر مطالعاتی است که تست های ساکاد و حرکات چشم را در بیماران دیابتی بررسی کرده اند تا با خلاصه و جمع بندی نتایج آن ها بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا اختلالات موجود در حرکات چشم می تواند با مشخصات کلینیکی دیابت ارتباط پیدا کند.