اثربخشی تمرینات اصلاحی بر پوسچر سر به جلو و پیامدهای مرتبط: مرور نظام‌مند و فراتحلیل مطالعات بالینی

نوع مقاله : مقاله مروری

نویسنده

استادیار گروه تربیت بدنی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایران

چکیده

هدف:
پوسچر سر به جلو (Forward Head Posture;FHP) یکی از ناهنجاری‌ های رایج اسکلتی-عضلانی است که با درد گردن، کاهش زاویه کرانیوورتبرال (CVA)، و اختلال عملکرد عصبی-عضلانی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی تمرینات اصلاحی بر FHP و متغیرهای مرتبط مانند زاویه  CVA، درد گردن و عملکرد عضلانی انجام شد.
روش بررسی:
این مرور نظام‌مند و فراتحلیل بر اساس دستورالعمل PRISMA انجام شد. برای شناسایی مطالعات مرتبط، یک جستجوی جامع در پایگاه‌های اطلاعاتی  PubMed، Scopus، Web of Science، ScienceDirect، Google Scholar، SID  و Magiran به دو زبان فارسی و انگلیسی تا پایان اسفندماه ۱۴۰۳ صورت گرفت. کلیدواژه‌های مورد استفاده شامل «پوسچر سر به جلو»، «زاویه کرانیوورتبرال»، «تمرینات اصلاحی»، «تمرین درمانی» و «اصلاح وضعیت بدنی» بودند. کیفیت مطالعات وارد شده با استفاده از ابزار PEDro مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها:
از میان ۸۵۰ رکورد شناسایی‌شده، ۲۸ مطالعه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. تمرینات اصلاحی مورد استفاده در این مطالعات شامل کشش، تقویت عضلات، تمرینات تثبیت‌کننده و مداخلات ترکیبی بودند که در اغلب موارد منجر به بهبود معنادار در شاخص‌های مربوط به ناهنجاری پوسچر سر به جلو از جمله زاویه CVA، درد گردن، عملکرد عضلانی و حس وضعیت مفاصل شدند. مدت‌ زمان اجرای اغلب مداخلات بین ۴ تا ۱۲ هفته گزارش شده است. تمرینات ترکیبی مانند روش  NASM، آموزش‌های وضعیتی، کشش، آزادسازی میوفاشیال، تمرینات ثبات مرکزی و تمرین در آب نسبت به مداخلات منفرد اثربخشی بیشتری نشان دادند. در نهایت، از میان مطالعات وارد شده، ۱۵ مورد دارای داده‌های کافی برای ورود به فراتحلیل بودند. نتایج فراتحلیل نشان داد تمرینات اصلاحی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل باعث کاهش زاویه سر به جلو شدند (1/52- SMD =؛ 0/57- تا 2/47-=CI: P  ؛0/002=I²=91%  ,P ). در مقابل، نتایج متاآنالیز نشان داد که تمرینات مبتنی بر NASM تفاوت معناداری نسبت به گروه کنترل نداشتند (1/82-=MD؛ 2/31- تا 5/95-=CI: P ؛0/39 =I²=94%  ,p). همچنین تمرینات اصلاحی به طور معناداری موجب بهبود زاویه سر و گردن شدند (1/49 SMD =؛ 2/30 تا 0/68=CI: P  ؛0/0003=I²=81 ,p ).
نتیجه‌گیری:
با توجه به مرور نظام‌مند و فراتحلیل انجام‌شده، تمرینات اصلاحی، به‌ویژه تمرینات ترکیبی، بیشترین اثربخشی را در بهبود وضعیت FHP، کاهش درد گردن و بهبود راستای شانه نشان دادند. اما نتایج فراتحلیل حاکی از آن بود که تمرینات مبتنی بر NASM تفاوت معناداری  نشان نداد. به دلیل ناهمگونی بالا بین مطالعات و کیفیت متوسط برخی پژوهش‌ها، نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند. پیشنهاد می‌شود مطالعات آینده با طراحی RCT، نمونه‌های بزرگ‌تر و پیگیری بلندمدت برای تقویت شواهد انجام شوند.

کلیدواژه‌ها